گرشاسپ از روزگار اوستا تا دوران تدوين متون تاريخي کهن و حماسههاي ملي ايران، مسيري درازآهنگ را پيموده است. اژدهاکشي و ديواوژني و ديگر کردارهاي اين پهلوان اساطير کهن ايراني، بخش مهمي از مضامين پهلواني مندرج در اوستا را تشکيل ميدهد، اما با ورود به قلمرو متون ادب پهلوي، بنا به عللي چون پري کامگي و اهانت به آتش، بخشي از فر و فروغ اوستايي خود را از دست داده و در ايران عهد اسلامي نيز در اغلب متون تاريخي و حماسههاي ملي ـ جز گرشاسپنامه ـ رنگ باخته است. در اين جستار به توضيح و تبيين کردارشناسي گرشاسپ از اسطوره تا حماسه و تاريخ پرداخته و به اين نتيجه رسيدهايم که مهمترين دلايل اين رنگ باختگي و حضور کم رنگ گرشاسپ در حماسههاي ملي و متون تاريخي اين است که در گذار از اسطوره به حماسه در شاهنامه و اغلب متون حماسي به سه شخصيت مستقل (سام، نريمان و گرشاسپ) تبديل و برخي داستانهاي رستم جايگزين اساطير گرشاسپي شده است. بعلاوه سيماي گناهکارانه گرشاسپ (پري کامگي، اهانت به آتش مقدس و خوارداشت آيين مزديسنا) در برخي متون پهلوي، جهان پهلواني دربار ضحاک در گرشاسپنامه و برخي متون تاريخي، و تلاش فردوسي براي جاودانهکردن رستم به عنوان جهان پهلوان و نگهداشت نظم و وحدت داستاني شاهنامه، از دلايل مهم اين رنگ باختگي است.
انقلاب مشروطیت و مجاهدت مجاهدان بزرگ به همراه ملت شجاع ایران پشت استعمار را خماند....اما دیری نپائید که انقلاب را به انحراف کشاندند، بزرگ مردان انقلاب را توسط شاه دست نشانده قاجار یا به دار آویختند یا به طریقی از میدان به در کردند. با این وجود ابرقدرتان آن زمان روس و انگلیس از قیام مردم و آتشی که زیر خاکستر بود و هر لحظه انتظار می رفت شعله ور شود بیم و هراس داشتند. وجود حکومتهای محلی و قیام گاه و بیگاه مردم در اطراف ایران چون لرستان کردستان گیلان راه چپاول را بر استعمارگران بسته بود. استعمارگران در طول تاریخ هماره سعی بر این داشته اند که بر این منطقه سیطره پیدا کرده دامنه نفوذ خود را بر دیگر نقاط ایران بگسترانند اما هربار با مقاومت دلاوران لرستان روبرو شده مجبور به عقب نشینی شده اند.در عصر ننگین سر سلسله پهلوی (رضاخان) بار دیگر این منطقه مورد تاخت و تاز قرار گرفت. سیصد هزار خانوار اعم از شهری و روستایی با دلاوری و رشادت کم نظیر در مقابل قوای مهاجم و دست نشانده بریتانیا ایستادند و دوازده سال مقاومت کردند. آنها با رشادت و بی باکی خود حماسه ها آفریدند.
کتاب های اوستا عبارتند از:گات ها،یسنا،ویسپرد،پشت ها وندیداد خرده اوستا گات ها دارای 5 بخش است: اهنود،اشتود،سپنتمد،وهوخشتر،وهیشتواپشت. گات ها از کهن ترین و سپنتاترین بخش های اوستاست که از اشوزر تشت به یادگار مانده است.کهن ترین ادبیات هر قومی را سرود یا شعر یا مناجات تشکیل میدهد زیرا مردم میتوانند شعر و ترانه و سرود را به آسانی از بر کنند و به خاطر بسپارند.
سیمرغ شاهنامه در چنین هیاتی است و وظایفی همانند دارد. او زال را میپرورد، از دد و دام نگاه میدارد و سپس به زندگانی عادی باز میگرداند، در عین حال همیشه یاور او خاندان اوست. پری از خود بدو میبخشد تا در هنگام نیاز آن را بر آتش نهد و از پشتیبانی سیمرغ برخوردار گردد.
رابطه بين نحو و انديشه در زبانشناسي از طريق افعال و حالات بيان شده با فاعل، مفعول و مسند بيان ميشود و جهت دستوري فعال، منفعل و غيره را پديد ميآورد. جهت دستوري، نگرش و موضعِ نويسنده را نسبت به موضوع نشان ميدهد و پژواک وضعيت ذهني نويسنده است. همچنين در شناخت حالات شاعر اهميت دارد و وضعيت روحي او را به ما نشان ميدهد. علاوه بر آن در مقايسه حالات چند شاعر با يکديگر موثر است. در اين پژوهش، نوع، تعداد و درصد جهت دستوري در سه غزل ابتهاج، نادرپور و فرخزاد که به تقليد از يک غزل سعدي سروده شده مورد بحث و بررسي و مقايسه قرار گرفته و رابطه آن با مکتب رمانتيسم بيان شده است تا جهت دستوري غالب و نحوه موضعگيري شاعر نسبت به معشوق در سه غزل مشخص شود. نتيجه اين که برخلاف روحيه منفعل رمانتيک، جهت فعال در غزل غلبه دارد و علت آن را ميتوان وجود ديالوگ خيالي بين شاعر و معشوق دانست. از ميان سه شاعر ابتهاج بيشترين و فرخزاد کمترين درصد جملات منفعل را دارد، اما نحوه به کارگيري جملات فرخزاد از الگوي خاصي پيروي ميکند.