دين مانوي در زمان ساسانيان، که در ايران حکومتي ديني برپا کرده بودند، گسترش يافت. اما بزرگان دين زردشتي، که حکومت پادشاهان ساساني را نيز تحت تاثير خود قرار داده بودند، با اين دين سر به مخالفت برداشتند و سرانجام ماني را محاکمه و اعدام کردند و دينش را از ايران برانداختند. اين مخالفتها و ضديتها در پارهاي از متنهاي پهلوي و پازند، ازجمله متن پازند شکند گمانيک، کتيبههاي کردير و متن پهلوي دينکرد سوم بازتاب يافته است. در اين مقاله ابتدا به معرفي اين متنها پرداخته شده، بخشهايي از آنها ذکر و از نظر محتوايي بررسي و با آموزههاي مانوي مقايسه شده است.
ایران کشور باستانی دوگانهباوری است؛ به نظر ارسطو و پلوتارک چنین بود؛ اما دوگانهباوری، گونههای بسیار دارد. دوگانهباوری مانی ژرفتر و در جهتی سودای دوگانهباوری زردشت است، هرچند ریشه در آن دارد. ایران باستان کشوری دوگانهباور بود. کار مهم هر کس که بخواهد نظری، کموبیش درست درباره ایران به دست آورد، پرهیز از باورهای نامعتبر قدیمی است. باید تا آنجا که میسر است، به تاریخ واقعی پرداخت و این کاری است که این کتاب تلاش دارد بر مبنای تشریح بررسیهای ایرانشناسان بزرگ دنیا، در باب اندیشههای زرتشت و مانی و دیگر پیامبران باستانی ایران عرضه دارد.
مانی داستان زندگی خود را به شاگردانش آموزش میداده است. آنان سخنان وی را نوشتهاند. سپس مانیگرایی که شوربختانه تاریخ نامش را فراموش کرده و با آوردن پارههای نوشتههای آنان زندگینامهای کامل از مانی فراهم آورده است که این کتاب بخش بازمانده آن است. کورنلیارومر و لودویک گئینون آن را از یونانی به آلمانی برگردان کرده و در سال 1988 چاپ پژوهشگرانه آن را بیرون دادهاند. کتاب کنونی که از سوی آنان در سال 1993 به چاپ رسیده دربرگیرنده رندگینامه مانی، پیش سخن دلچسب کورنلیارومر و گفتاری از ژوزف زودبراک دین شناس بزرگ اروپاست. این کتاب هرآینه در شمار پرارزشترین و معتبرترین سندهای مانیگرایان است. جای شگفتی نیست اگر "همایش جهانی مانی شناسی" ویژه آن برگزار گردیده است
در این مقاله نخست به ارتباط ریشهشناسی و فرهنگنگاری پرداخته شده است، که اگر چه مقولههایی مجزایند، میتوانند در فرهنگنویسی کنار هم قرار گیرند. در واقع هدف این مقاله این است که نشان دهد ریشهشناسی در چه فرهنگهایی ثبت میشود و اصولاً چه ارتباطی بین این دو وجود دارد. بدین منظور، در خصوص فرهنگهایی که میتوان در آنها اطلاعات ریشهشناسی را ثبت کرد توضیحاتی داده شده است. همچنین به ضرورت ثبت ریشهشناسی در فرهنگ نیز اشاره شده است.
در این مقاله، نخست ریشهشناسی ازدید زبانشناسی تاریخی تعریف شده است و پس از آن، پیشینهای از ریشهشناسیهای انجامشده ذکر گردیده است؛ سپس انواع ریشهشناسی شامل عالمانه، شبهعالمانه و عامیانه مطرح شده، آنگاه، بحث ریشهشناسیهای عامیانه بهطور مفصّل و همراهبا مثالهایی در حوزه فرهنگی ایران شرح دادهشده است. این مثالها مربوط به جاینامهای ایران است که بهدلایل و اغراض گوناگون ازجمله مسائل و تعصبات قومی وقبیلهای ریشههای غیرایرانی برای آنها تراشیده شده است. در این مقاله کوشش شده ریشه ایرانی آنها روشن شود. در پایان، هدف از ایننوع ریشهشناسی و دامنزدن بدان ازسوی برخی اقوام ایرانی و نیز پیامدهای آن بهبحث گذاشته شده است.