در مقاله حاضر، سعي بر آن است که توضيحي چند درباره ادبيات تطبيقي داده شود؛ سپس مقايسهاي بين مکاتب ادبي انجام گيرد؛ آنگاه، قلمرو ادبيات تطبيقي و بازتاب آن در ايران و جهان امروز بررسي، و سرانجام، اهميت آن در دنياي فعلي با ذکر دلايل آشکار شود. ادبيات تطبيقي، از شاخههاي جديد و گسترده ادبيات و ادبيات نمايشي امروز است که در آن، تشابه و تفارق نمونههاي مختلف آثار ادبي بررسي ميشود. در ادب تطبيقي، آنچه مورد نظر محقق و نقاد است، نقش اثر ادبي نيست، بلکه در کيفيت و تجلي و انعکاسي است که اثر ادبي قومي در ادبيات قوم ديگر پيدا ميکند. ادبيات تطبيقي نه تنها از مرزهاي سياسي، زباني، ملي، کشوري و فرهنگي فراتر ميرود، بلکه به دنبال گشودن افقهاي تازه فکري است؛ به عبارت ديگر، ادبيات تطبيقي نه تنها در پي ايجاد ارتباط و گفتمان با ديگر رشتههاي علوم انساني است، بلکه درصدد ايجاد تفاهم ميان فرهنگهاي مختلف است. از اين رو، تحقيق و تفحص در اين موضوع، بسي مهم و قابل اهميت است.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
فرهنگ و تمدن ایران چون خورشیدی تابان پرتو خرد اهورایی خود را در طول هزارههای متمادی، از زمانی که دنیا اولین گامهای خود را در راه زندگی اجتماعی برمیداشت و هنوز در تاریکی جهل و بیقانونی دستوپا میزد، سخاوتمندانه بر سراسر جهان گسترانیده است. این کتاب دربردارنده اهمیت و ارزش زبان و ادب فارسی است و شامل این مطالب میباشد: ادب و ادبیات، آشنایی با فرهنگ و تمدن ایران، فلسفه ایران باستان و زرتشت، زبان فارسی، فردوسی و شاهنامه، علم و تمدن در ایران باستان، و نقش ایرانیان در بنیانگذاری تمدن بزرگ اسلامی.
درباره جلال آل احمد و آثارش کم نوشته نشده؛ اما آنچه در این مقاله به آن توجه شده، از رنگی دیگر است. این مقاله، تلاشی است درجهت بررسی تأثیر اندیشههای آلبرکامو بر جلال آل احمد. اگر بپذیریم که ادبیات فرانسه بر برخی از نویسندگان ایرانی تأثیر گذاشته است، در گفتار حاضر، جایگاه جلال آل احمد به عنوان یکی از نامدارترین و اندیشمندترین نویسنده معاصر که آثارش از حیث سیر تفکر و اندیشه با آلبر کامو شباهتهایی دارد، بررسی میشود. با بررسی تطبیقی، تأثیر و تأثرهایی آشکار میشود که قیاس آنها میتواند در بسیاری از موارد راهگشای پژوهشگران در درک بهینه آثار ادبی این نویسنده باشد. جهت نیل به این مقصود، در این مقال سعی شده است با انجام نقد روانشناسی از دیدگاه ژاک لاکان و نشانهشناسی رولان بارت، برروی یکی از داستانهای کوتاه جلال آل احمد با نام خواهرم و عنکبوت، بتوانیم به ژرفای متن نفوذ کنیم و ناخودآگاه آن را بیرون بکشیم و مضامینی مانند نیهیلیسم، ماشینیسم و مدرنیتهستیزی را که این نویسنده ایرانی با الهام از تفکرات و اندیشههای کامو به عاریت گرفته است، استخراج کنیم، و به این ترتیب، به تشابهات و مشترکات فکری این دو نویسنده پی ببریم.