عبدالله نصری به منظور شناساندن چهره ها و مفاخر ایران، به بررسی و شرح احوال و آثار بزرگان معاصر ایران پرداخت. این یادنامه، اولین مجموعه از این دست است. دکتر محمد معین (1350 – 1297ش) در رشت و در خانواده ای روحانی زاده شد. وی که در کودکی مادر و پدر خود را از دست داده بود در دامان نیای پدری خود معین العلما پرورش یافت و با استعداد و پشتکار خود، مقاطع تحصیلی را به سهولت پشت سر نهاد. دوره متوسطه را در رشت به پایان رساند و سپس به تهران آمد. او در اولین دوره فارغ التحصیلان دانشگاه تهران لیسانس ادبی و فلسفی گرفت و نخستین کسی بود که از دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی (1321ش) به اخذ درجه دکترا نائل شد. نویسنده در این کتاب شرح احوال و آثار و فعالیتهای علمی و ادبی استاد معین در 8 بخش گردآوری کرده و در بخش یادنامه نیز اشعار و مقالات دوستان و اساتید همکار وی در رثای درگذشت این استاد عالی مقام را ذکر کرده است. این اثر به همت انتشارات امیرکبیر در سال 1364 به طبع رسید.
فهرست شماره 19 عرفان ایران بدین قرار است: در قسمت مقالات هیجده شماره عرفان ایران، برده داری در اسلام از حاج نورعلی تابنده، حرم شاه ولی چگونه اداره می شده است از محمدابراهیم باستانی پاریزی؛ ارتباط تشیع، تصوف و ایران نزد هانری کربن از شهرام پازوکی؛ بررسی مواردی از آداب صوفیه از نظر فقهی از علی آقانوری؛ معرفی و دیدگاه و آثار کربن در زمینه کیمیای دوره اسلامی از رضا کوهکن؛ هنر سجاده: محتوا و رمز از اما کلارک ترجمه سیدمصطفی شهرآیینی؛ فلسفه عرفانی در اسلام از سیدحسین نصر و ترجمه داوود آتشگاهی.
فهرست شماره 18 عرفان ایران بدین قرار است: در قسمت مقالات، یادی دیگر از حضرت سیدنورالدین شاه نعمت الله ولی از حاج نورعلی تابنده؛ شعر عارفانه محض و شعر رندانه و عاشقانه در شاه نعمت الله ولی از نصرالله پورجوادی؛ شاه نعمت الله ولی در سرزمین های پایین دست از محمدابراهیم باستانی پاریزی؛ این دهان بستی دهانی باز شد از محمدرضا ریخته گران؛ قدریه مسیحی از سیدمصطفی آزمایش؛ برداشت های سنت گرا، تجددگرا و بنیادگرا از اسلام معاصر از سیدحسین نصر ترجمه مصطفی شهرآیینی و در قسمت یادنامه، به یاد استاد هادی حائری، عرفان ایران؛ فرزند عرفان و فرزند زاده عشق از منوچهر صدوقی (سها)؛ چهل حدیث منظوم از هادی حائری؛ در قسمت معرفی کتاب دو کتاب معرفی شده است. کتاب ذوالفقار از حاج نورعلی تابنده تالیف حاج ملاعلی نورعلیشاه گنابادی؛ و قلب فلسفه اسلامی از دکتر محمد لگن هاوزن تالیف ویلیام چیتیک و ترجمه مصطفی شهرآیینی.
کتاب در چند بخش به معرفی استاد "جلالالدین همایی "و شرخ فعالیتهای علمی و فرهنگی او اختصاص دارد .در بخش نخست، از ولادت، دوران تحصیل، آشنایی با علوم عقلی و نقلی، مشایخ، اجتهاد و اجازات و ازدواج استاد سخن میرود .در بخش دوم خاندان وی معرفی میشوند .بخش سوم به معرفی استادان "همایی "اختصاص مییابد که از آن جمله عبارتاند از :شیخ محمد حکیم خراسانی، آیتالله آقا رحیم ارباب، و میرزا احمد اصفهانی .در بخش چهارم، فعالیتهای علمی و فرهنگی نامبرده بررسی و معرفی میگردد .بررسی شخصیت اخلاقی، تالیفات و تصحیحات استاد همایی موضوعات سه بخش بعدی کتاب را تشکیل میدهد که در پی آن، دیدگاههای استاد درباره ابوریحان بیرونی، غزالی، خواجه نصیر، فردوسی، خیام، سعدی و حافظ درج میشود .در بخشهای پایانی، دیدگاه شاگردان و همکاران استاد درباره زندگی و فعالیتهای علمی و فرهنگی ایشان درج میگردد ;ضمن آن که شرحی از زندگی و آثار استاد از زبان خود استاد فراهم میآید .در بخشی از کتاب از قول استاد همایی آمده است" :پیشوای من در علوم و معارف ظاهری، در فنون معقول ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین توسی و در علوم منقوله شیخ توسی و علامه حلی و شهید ثانی و در ادبیات فارسی و عربی صاحب بن عباد و خطیب تبریزی و خاقانی و انوری بودهاند ."
مباحث معرفتشناسی، به ویژه به صورت تطبیقی از اهمیت بسیاری در فلسفه معاصر برخوردار است. فیلسوفان اسلامی با تقسیم چهارگانه ادراکات و اهمیت قائلشدن برای ادراکات عقلی، آنها را به سه دسته معقولات اولیه، معقولات ثانیه فلسفی و معقولات ثانیه منطقی تقسیم کردهاند. هر چند برخی از متفکران ما میان معقولات ثانیه منطقی و فلسفی تمایز قائل نشدهاند، اما برخی به این تمایز توجه کردهاند و در این میان حاج ملا هادی سبزواری سعی کرده، تعریف دقیقی از آنها ارائه دهد. تعاریف وی مورد نقد استاد مطهری قرار گرفته و ایشان با بیان سه اشکال و تحلیلی نو از مفاهیم عروض و اتصاف این نکته را مطرح کردهاند که مراد از عروض در معقولات ثانیه، وجود محمولی یا نفسی و مقصود از اتصاف، وجود رابط است. در فلسفه غرب نیر کانت، با تحلیلی که از قوهشناسایی ارائه میدهد و مقولات پیشین را مطرح میکند، شناخت واقعیات را در چارچوب این مفاهیم میسر میداند. از همین جاست که متفکرانی چون استاد مطهری با تحلیل مقولات کانتی بر او این ایراد را وارد میسازند که رابطه تطابقی ذهن را باعالم خارج قطع میکند و در نتیجه از ایدئالیسم سر در میآورد، نه رئالیسم.