داستان رستم و اسفندیار شاهنامه به رغم شرح و تحلیلهای گوناگونی که درباره آن نوشته شده، هنوز نیازمند بازخوانی و توضیح برخی نکات و مبهمات است. در این مقاله با بررسی سه بیت درخور تامل و در عین حال کمتر توجه شده داستان، نشان داده شده است که: 1. بنابر اسناد و قراینی، گشتاسپ برای خوار داشت اسفندیار، پسرش را در زندان زنان به بند کشیده بوده و احتمالا «بدکارگان» در مصراعی از داستان ناظر بر این روایت است. 2. «کریمان» در بیتی از این داستان که در سنت شاهنامهخوانی و گذشته ادبی ایران گاهی اسم خاص و نام پدر نریمان دانسته شده به دلایلی جمع «کریم» و در معنای واژگانی آن است. 3. اشاره به کشتهشدن شاه هاماوران به دست رستم در یک یا دو جا از این داستان، که با سرانجام این کس در روایت جنگ هاماوران، متفاوت و ظاهرا از تناقضات شاهنامه است به دلیل بودن دو گزارش از این داستان در ادب حماسی ایران و نشانههای هر دو روایت در شاهنامه به جای مانده است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
در این داستان دو تن از بزرگترین پهلوانان ایران با یکدیگر روبرو می شوند. رستم جامع خصائل پهلوانی یعنی مردانگی و آزادگی و شجاعت و شاه دوستی، و کسی است که برای ایران همه مصائب را تحمل کرد و آنرا از مخاطرات عظیم نجات بخشید و عمر خود را در حفظ تاج و تخت کیان گذاشت. اسفندیار پهلوانی است که بدعای زرتشت رویین تن شده و حربه ها بر تن او کارگر نیست. وی میخواهد بفرمان پدر و برای رسیدن بتاج و تخت شاهی بندبر پای رستم نهد و اگرچه منکر خدمات رستم نیست ولی سرپیچی از حکم پادشاه را نیز خلاف دین و آیین میداند و رستم را به اطاعت حکم پادشاه می خواند؛ و رستم اگرچه جنگ با یکی از افراد کیانی را گناهی نابخشودنی میشمارد لیکن از تحمل عار نیز گریزان است و همین دو اصل و همچنین مواجهه با مردی رویین تن که زخم سلاح را در او اثری نباشد سبب دشواری بزرگی برای رستم است تا بحدی که بچاره گری و توسل او بسیمرغ منجر میگردد
این ضمیمه از آینه میراث دربردارنده دو گفتار درباره ویرایش نهایی چاپ مسکو شاهنامه و ویرایش دوم شاهنامه به اهتمام جلال خالقی مطلق است. این دو گفتار جدیدترین و مبسوطترین نقد و بررسیهایی است که تاکنون از این دو ویرایش صورت گرفته است. شاهنامه معروف به چاپ مسکو یکی از مشهورترین تصحیحات حماسه ملی ایران است که نخستین بار در فاصلۀ سالهای 1963 ـ 1971 م. در نه مجلد منتشر شد. گفتار دوم این ضمیمه اختصاص یافته است به شاهنامۀ تصحیح دکتر جلالی مطلق در سال 1393. این تصحیح انتقادیترین متن حماسه ملی ایران است که پس از پایان انتشار دوره هشتجلدی آن، مصحح محترم با استفاده از نسخههای نویافته، تجربیات و یافتههای جدید خویش و پیشنهادهای دیگران، ویرایش دوم آن را طی چند سال آماده و چاپ کردهاند.
ببر بیان در مقام نام رزم جامه اَبَر پهلوان ملی ایران زمین شاهنامه فرزانه طوس یکی از موضوعات یا به سخنی بهتر یکی از رازگونههای این نامه نامور فرهنگ و ادب ایرانی است که به دلیل ویژگیهای خاص و پیچیدگی معنایی نامش، روایات، گفتارها و پژوهشهای بسیار را مختص خویش کرده است. نخستین جایی که پس از شاهنامه به گزارش ببریان پرداخته، لغت فُرس اسدی طوسی است که میگوید: «پوشیدنیی است از سلب جنگیان کیان داشتندی و گفتندی جبرئیل آورده از بهشت». پس از وی تا روزگار ما در فرهنگها و مقالات گوناگون، مطالب بسیار دیگر در آن باب گفته شده است ولی بیشینه این توضیحات و تحقیقات به گونه فرعی از شاهنامه بهره جستهاند و بنیاد روایات و نظریات آنها بر منابع جنبی استوار است. حال آن که شاهنامه در مقام متنی با اصالت اساطیری و حماسی و نخستین جای کاربرد ترکیب «ببر بیان»، بهترین و اصیلترین منبع بررسی موضوع است و مآخذ دیگر، تنها شواهد توضیحدهنده و استوارکننده کلیات موجود در شاهنامه هستند. بر همین پایه اساس این رویکرد دیگربار شاهنامه است که ژرفنگری در آن کوتاهترین، جامعترین و مستندترین مطالب را درباره چیستی و چگونگی ببر بیان آشکار میکند.