غزلیات سعدی به چهار بخش غزلیات قدیم، طیبات، بدایع و خواتیم تقسیم بندی شده¬ است. به نظر می¬رسد غزلیات قدیم در دوران جوانی و طیبات و بدایع در دوران پختگی و اوج شاعری سعدی سروده شده و خواتیم مربوط به دوران پیری اوست. اگر چه جوهره¬ی شعر سعدی در غزلیات، عشق است، اما این عشق در غزلیات قدیم، عشق زمینی و در خواتیم عشق عرفانی است، حتی در بعضی از غزل¬های خواتیم، اخلاقیات و زهد غلبه دارد. این دوگانگی در غزل¬های سعدی توجه محققان بسیاری را به خود جلب کرده است. هدف ما در این مقاله بررسی یکی از اساسی¬ترین دلایل این دوگانگی است. به نظر می¬رسد یکی از مهمترین دلایل این دگرگونی آن است که سعدی مدارج عشق را عملاً از زمینی به عرفانی به طور طبیعی طی کرده¬ است. لذا در دوران پیری از این حیث کمبودی احساس نمی¬کند. در این مقاله ابتدا نظر بسیاری از محققان را در زمینه¬ی غزل¬های سعدی و احیاناً تفاوت¬های «خواتیم» و«غزلیات قدیم» نقل کرده¬ایم. سپس برای اثبات ادعای خویش از غزلیات او و بعضی از دستاوردهای امروزی روانشناسی، مثال¬ها و مطالبی را نقل کرده¬ایم.
فصل اول این کتاب، شامل دو غزل و یک مثنویست و چند شعری که تقریبا بهترین کارهای او در دوره های پس از دوره نخستین است که میشود به آن ها دوره های سرگردانی گفت. و آغازی برای ادوار بعد. و به همین لحاظ هریک از آنها حاصل یک دوره خاص شعری. هشتمین شعر این فصل از لحاظی برگزیده ایست از دوره سرگرمی با شعر آزاد و نهمین شعر، در بحبوحه بیگانگی و یگانگی با مردان و زنان خانه ای که از در و دیوار آن بوی نماز برمیخاست و گویی برگرد مرگ می گردید و لاله عباسی هایی که پیر میشدند و جوان می شدند و روزمرگ آنان را می شمردند. و شعرهای دیگر این فصل هر یک نمونه ای از دوره هایی کوتاه چند ماهه و سریع که شاید در هریک از آن دوره ها بیش از سه چهار شعر نوشته نشده است. فصل دوم شامل شعرهایی که بیشتر قطعه های کوتاهی است از دوره ای که می توان به ان نام "دوره تماشا" داد. نگاههایی گذرا و تصویرهایی شتاب آمیز: دریای توفانی، چراغهای رنگی، زنی با وحشت باد، وزنی که می رقصد. و در کنار باغ غروب نشستن و کلاغان بازگردانده را نگریستن. دوره ای با حدود بیست شعر که از میان آنها، سرانجام به همین هفت شعر اکتفا شد. فصل سوم شامل شعرهایی که در دوره ای بسیار آموزنده و سرشار به مرحله نوشتن رسید. دوره ای که نحوه نطفه بستن و شکل گرفتن شعر و رسیدن به امکانات دیگر "اگر چه ناقص" او را بیش از پیش به کار خویش دلبسته داشت. در همین دوره بود که کلمات اندک اندک با او مهربان شدند و در عین مهربانی، خشن تر و زبرتر. و همین مهربانی بود که آنها را در شعر راه داد. و نیز در همین دوره بود که با بازگشتی به تاریخ دور و نزدیک و مردانی و حوادثی که در فضای مبهم شعر او چهره نمودند. به مرحله لمس آن کلمات رسید و بخصوص از نظر مکالمات شعری و خط داستانی شعر تجربیاتی فراوان کسب کرد. فصل چهارم شامل دوره ای که دید او را نسبت به شعر به گونه ای محسوس تر از دوره قبل تغییر داد. و در برخی ازشعرها کم و بیش شبحی از فرمی را که بسیار دنبال آن گشته بود دید. اما در دنیاهایی مختلف و با حالاتی متفاوت: اندیشیدن به مفهوم زمان، و ساعتی که به اقتضا در پهنه کویر می ایستد سفری به روستا و آسیابی که خاکستر می شود، حرکتی در غرفه ها و خورندگان و نوشندگانی که به جبر مرگ تن در می دهند و شبها و روزهای مستی و خستگی و تحیر بازیچگان و تمسخر بازیگران. و همه اینها در قالب هایی که از دوره فصل سوم پیش بینی شده بود و اینکه تا یافتن راهی پیشرفته تر تنها راه ادامه کار اوست...
مولف در پیشگفتار کتاب میگوید: چون اولین اثری است از سروده های خویش که بنام سرود عشق انتشار داده ام آنرا با زبان کودکانه خود به یگانه مادر مهربان و سرچشمه الهامم تقدیم می دارم نظر به آنکه هیچ چیز و هیچ کس بی نقص نیست جز ذات اقدس الهی جل شانه الکمال از این رو خالی از نقصان نیست ...
در مجموعه حاضر شرح احوال و نکات برجسته زندگی شخصیتهای برجسته قوچان از حدود قرن چهارم هجری تا عصر حاضر فراهم آمده و به ترتیب حروف الفبای نام خانوادگی نظام یافته است .کتاب از دو بخش و چهار ضمیمه تشکیل شده است .بخش اول با عنوان((کلیات)) شامل مطالبی است درباره موقعیت جغرافیایی و تاریخ مختصر قوچان از قدیم الایام تا دوران معاصر، همچنین تاریخچه کوتاه فرهنگی این شهر .بخش دوم یا متن اصلی کتاب متضمن زندگینامه یکصد و شانزده تن از مشاهیر قوچان است .ضمایم کتاب نیز شامل فهرست اسامی و معرفی کوتاه اشخاص دیگر است1 : خطاطان و خوشنویسان، 2 پهلوانان نامی قوچان، 3 نمایندگان قوچان از اولین دوره مجلس شورای ملی تا دوره بیست و چهارم، 4 رجال و مشاهیری که نویسنده به شرح حال و زندگانی آنها دسترسی نیافته است .کتاب با فهرست اعلام، و فهرست منابع و ماخذ به پایان میرسد .
در محیط دربار سلطان مسعود غزنوی، بیاعتمادی عمیقی در لایههای مختلف حکومت وجود داشت که زمینه انواع توطئهها و فتنهانگیزیها را فراهم میآورد. ابوالفضل بیهقی به کمک ابزارهایی همچون عنصر داستانی «گفتگو»، کوشیده است به نحوی زیرکانه و پوشیده آن واقعیتها را آشکار سازد و آنها را در بوته نقد قرار دهد. بیهقی با این انگیزه و هدف خاص از طریق گفتگو به توصیف دقیق شخصیتها و روابط آنها پرداخته است. وی گاه از طریق بازگویی جملاتِ اشخاص در لابهلای گفتگوهایشان، آنها را قابلاعتماد یا غیرقابل اعتماد معرفی کرده است. همچنین گاه فضای بیاعتمادی را از طریق گزینشها و پارههای برگزیده خود از میان گفتگوی شخصیتها منعکس کرده است. بیهقی معمولاً انتقاد خود را در لفافهای از گفتگوهای دیگران میپیچد و از طریق گفتگوی آنها بسیاری از سیاستهای اشتباه حکومت غزنویان و شخص مسعود را زیرکانه و غیر مستقیم برملا میکند.