هدف از نوشتن اين مقاله اين است که بيان کنيم چرا رخش در بين اسبهاي شاهنامه شاخص و مشهور شده است؟ داراي چه صفات و ويژگيهاي برجستهاي بوده است؟ در ابتدا به اهميت اسب در متون ديني قبل از اسلام و شاهنامه پرداخته؛ پس از آن بيان کردهايم که رخش اسبي اسطوره ايست و داراي صفات و ويژگيهاي انساني بوده است. اين ويژگيها در رفتار و کردارش، بروز يافته است. وي در برابر رستم احساس مسووليت ميکرده، به وي مهر و محبت داشته، سخنان رستم را ميفهميده و داراي فره و ... بوده است. در پايان، ويژگيهاي طبيعي و حيواني برجسته او را ذکر کردهايم و گفتهايم که جسارت بسيار زيادي داشته است. رويينه سم، فولاد سم، تيزرو، بيهمال بوده و صداي شيههاي فراتر از يک اسب داشته است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
نظام الدین احمد گیلانی ملقب به حکیم الملک از پزشکان نامی ایران است که چندین سال در هندوستان مقیم بود و از محضر استادان بزرگی چون میرداماد و بهاالدین عاملی کسب فیض کرد. وی مدتها در دربار تیموریان هند به طبابت اشتغال داشت و از ملازمان شخصیتهایی چون مهابت خان خانخانان و عبدالله قطبشاه بود. حکیم الملک مرلف آثار بسیاری در طب و فلسفه و مذهب بوده است که در مقدمه کتاب حاضر شرح آنها آمده است. وی این کتاب را به دستور شاه عباس دوم در سال 1071ه. نگاشته است. این کتاب شامل یک مقدمه و سه مرحله (هر مرحله دارای 9 باب) و یک خاتمه است و موضوع آن در ذکر آغاز آفرینش اسب، محامد و ذمایم و سایر آنچه تعلق به شناخت اسب دارد، آداب تربیت و معالجات اسب است. مؤلف در خاتمه، اسبان و ایلخیهای شاه را در رجب 1067ه. گزارش کرده است.