از ویژگیهای بسیار برجسته و سرآمد سرودههای حافظ، ساختار بسیار استوار و هندسه بسیار سنجیده و بهنجار آنهاست. در این هندسه سنجیده و بهنجار، واژهها و سازهها از میان واژگان همرده چنان هشیارانه و استادانه گزینش شده و چنان تردستانه و شیرینکارانه از پی هم آمده و چنان سنجیده و اندازهگیری شده، همنشین گشته است که دستکاری و دگرگونسازی هنری را بر نمیتابد و بسیار کم پیش میآید که بتوان بر این ساختار سنجیده انگشت نهاد و اما و اگری پیش آورد یا واژهای را با واژهای همخوان دیگری جابجا کرد و به هندسه سنجیده و بهنجار آن آسیبی نرساند و پارهای از خردهکاریهای هنری آن را از دست نداد. در این گفتار که با درآمدی درباره ساخت، ساخت زبانی و ساخت هنری آغاز شده است، کوشیدهایم با یادکرد نمونههایی از سرودهای حافظ، گوشههایی از هندسه سنجیده و دگرگونناپذیر سخن او را بازنماییم.
از زمانی که درس ساخت زبان فارسی در فهرست دروس رشتههای زبان گنجانده شد، معرفی یک متن درسی مناسب که منطبق بر سرفصل این درس باشد از دغدغههای مدرسان بوده است. آخرین کتابی که در زمینه ساخت زبان فارسی منتشر شده است، متعلق به آزیتا افراشی است. در اینجا به تفصیل به بررسی مطالب مطرح شده در این کتاب میپردازیم. این کتاب به صورت یک متن درسی تهیه شده است، به همین دلیل، نگارنده این سطور سعی کرده است تا آنجایی که امکان دارد اشتباهات و کاستیهای آن را، چه از لحاظ صورت و چه از لحاظ محتوا استخراج نماید تا مؤلف محترم در ویرایشهای بعدی کتاب، این کاستیهای احتمالی را به تشخیص خود اصلاح نماید. بنابراین بیان اشکالات متعدد این کتاب نباید به رد کامل آن تعبیر شود، زیرا علیرغم همه موارد، این کتاب خلأ مهمی را پر میکند و با ویرایش مجدد آن نیاز مدرسان به کتاب درسی مناسب برطرف می شود. کتاب ساخت زبان فارسی افراشی از پیشگفتاری کوتاه و 11 فصل شمارهگذاری شده تشکیل شده است. شمارهگذاریهای درونی فصلها، برخلاف رسم معمول، مطابق با خط فارسی نیست و از چپ به راست است، همین امر برای خواننده ایجاد اشکال میکند.
همنشینی و جانشینی، همانگونه که زبانشناسانی چون رومان یاکوبسون از آغاز اشاره کردهاند، تاروپود زبان را تشکیل میدهد. از این رو، میتوان با مشخص کردن مولفههای معنایی یک واژه خاص و سپس بررسی ارتباطهای واژههای همنشین و جانشین با آن، کارکردهای آن واژه را در زبان در سطح گستردهای مشخص کرد. با این روش، ابتدا همنشینها و جانشینهای واژه مورد نظر مشخص میشود، سپس بر پایه مولفههای معنایی به دست آمده از واژههای همنشین و جانشین، مولفههای مشترک نشان داده میشود؛ این مولفهها، مولفههای معنایی واژه موردنظر است. واژه «حق» یکی از کلیدیترین واژههای قرآن کریم است که 290 بار در آن تکرار شده است. این واژه همراه واژههای همنشین و جانشینش در قرآن (رسول، دین، باطل، هدی، صدق و بینات) مبنای تحلیل واژه حق شده است. افزون بر زبان عربی به معنای عام، این واژه در گونه عربی قرآنی نیز مصداقهای متنوعی یافته است؛ برای مثال خداوند خود و تمام تصرفاتش در جهان مانند خلقت، ارسالِ رسولان، نزول وحی، وعده، وعید و... را حق دانسته است. در این مقاله، کوشش میشود مولفههای معناییای که میان جانشینها و همنشینهای حق مشترک است، بر پایه واژههای برگزیده مشخص شود.
از جمله نسخههای کتابخانه گرانبهای استاد دکتر اصغر مهدوی، رساله عرفانی ارزشمندی است به زبان فارسی و به گمان بسیار از آغاز سده ششم که به دلیل افتادگیهای آغاز و انجام و به دست نرسیدن نسخه دیگری از آن، نه نام رساله شناخته شده است و نه نام نویسنده آن. بررسی این رساله که به گمان بسیار بازنوشت مجالس پیری عارف است نشان میدهد که گوینده عارفی دانشمند از گونه کسانی چون احمد غزالی و عین القضات همدانی بوده که افزون بر آگاهی بسیار از قرآن و حدیث و علوم شریعت با سلوک صوفیانه و تجربههای عارفانه نیک آشنا بوده است. معرفی این رساله و بازنمایی پارهای از نکته سنجیهای ناب و نایاب عارفانه آن، موضوع جستار حاضر است. این نکتههای عارفانه نشان آشکاری هستند بر این که آنچه نویسنده گفته از سر تجربه و آزمودگی بوده است و بازگویی سخنان دیگران نیست. این تجربهها و آزمونها دل و دید نویسنده را فراخی و روشنا بخشیدهاند و او را با گونه دیگری از شور و شعور آشنا ساختهاند و ذهن و زبان او را به نکته سنجی و نغزگویی توانا کردهاند.
از ويژگيهاي برجسته سرودههاي حافظ، هندسه، هنجار، ساخت و پرداخت سنجيده و استواري است كه كمتر ميتوان در آن دست برد و پارهاي از نغز كاريهاي آن را از دست نداد. يكي از زمينههاي سامانپذيري اين هندسه و هنجار بيهنباز، كوشش و كنكاشهاي همارهاي است كه حافظ در كار بازنگري و دستكاري و به سازي سرودههاي خويش هزينه ميكرده است. بازنگريها و دستكاريهايي كه بسياري از نسخه بدلها و ديگر نويسههاي گوناگوني را كه در نسخهها و دست نوشتههاي ديوان او ديده ميشود، از پيداشته است. از اين روي ويراستاران ديوان او ناگزير بايد بكوشند بر پايه هنجارهايي پسنديده، ديگر نويسههايي را كه پيآمد اين بازنگريها و دستكاريها مينمايند باز شناسند و در متن بياورند. در اين گفتار پس از بازنمايي اين نكتهها با آوردن پارهاي از ديگر نويسهها و نسخه بدلها كوشيدهايم برخي از دستكاريهاي او در سرودههاي خويش را براي رسيدن به هندسهاي چنين سخته و سنجيده باز نماييم.