در زبان فارسی همت به معنای قصد، اراده، کوشش و بلندنظری است، اما از نظر عارفان یکی از مقامات سیر و سلوک است؛ به عبارت دیگر بال پرواز سالک برای رسیدن به دولت عالی است. همت، عامل حرکت و کار و دستیابی به نعمتهاست و موجب تقویت اراده و قدرت صبر و تحمل مصایب میشود. مصادیق بلند همتی عارفان تنها ترک دنیا و آخرت نیست، بلکه سرمنزل همت عارفان خداوند متعال است. گرچه ممکن است بعضی از رهروان، بیمجاهده و بدون طی مراحل دشوار سیر و سلوک با عنایت خداوندی به مقصود برسند، داشتن همت این امر، برای این دسته نیز الزامی است؛ زیرا همت افراد جهت حرکت را معین میکند و توفیقات و تأییدات از جانب حق موانع و عوایق را رفع میکند و رسیدن را شتاب میدهد. همت بلند تنها به اموری که در توان است متوجه نمیشود، بلکه به اموری فراتر از توان نیز مصروف میگردد. عارفان صاحب همت را بالاتر از صاحب اراده و مجاهده دانسته و گفتهاند صاحب همت را سکونی نیست و ارزش هر کس به قدر همت اوست.
سید نورالدین نعمت الله کرمانی (730-834 قمری) شاعر و عارف ایرانی است که سلسله نعمت اللهی منسوب به اوست. شاه نعمتالله طریقتی جدید در تصوف ایجاد کرد و پیروان سایر طریقتها را نیز تحت تأثیر قرار داد. او به سیر و سفر در مصر، حجاز، ترکستان و ایران پرداخت و به نشر عرفان و تصوف همت گمارد. از شاه نعمت الله علاوه بر دیوان اشعار، تالیفات دیگری نیز بر جای مانده است. کتاب پیش رو جلد اول رسائل شاه نعمت الله و مشتمل بر 12 رساله عرفانی است که به کوشش جواد نوربخش کرمانی گردآوری شده اند. سلوک، توحید، نصیحت نامه، محبت نامه و نفسیه عناوین برخی رسالات این مجلد هستند که در سال 1340 و توسط انتشارت خانقاه نعمت اللهی در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
در همه مکاتب عرفانی، به ویژه در عرفان اسلامی بر لزوم راهنما و مرشد تاکید شده است. اهل طریقت را اعتقاد براین است که بیوجود واسطه، توفیق در سلوک میسر نیست ومبتدیان را بدون هدایت پیری منتهی راه پرفراز ونشیب طریقت پیمودنی نیست. در دیوان خواجه شیراز هیچ سند قاطعی که حکایت از سرسپردگی حافظ به یک پیر واقعی یعنی مشایخ طریقت داشته باشد در دست نیست. ولی با این وجود به لزوم داشتن پیر و آرزوی یافتن دلیل راه و همانند عقاید متصوفه، عقیده به لزوم پیروی سالک از پیر، در افکارش مشهود میباشد. در دیوانهای فارسی وترکی حکیم فضولی با توجه به مدایح و ثنایایی که درباره ائمه معصومین سروده شده، به صراحت پیر فضولی مشخص میشود و درگاه پیر مغان نیز در اشعارش والاتر از فرشته و راهبر به سوی آب زندگانی میباشد. در این تحقیق به روش تطبیقی پیر از دیدگاه عرفان و نظریات دو شاعر عارف بزرگ درباره پیر و لزوم داشتن آن بررسی خواهد شد تا اشتراکات و افتراقات آن روشن شود.
حيوانات، علاوه برمتون صوفيانه، در داستانهاي رمزي و تمثيلي و بطور كُلّي دربيان عرفان نظري و عرفان عملي اين قوم نيز حضور دارند. عارفان بر اثر عزلت و سفرهاي باديه، با حيوانات مأنوس شدهاند. آنان با نگاهي لطفآميز، خود را برتر از حيوانات ندانستهاند؛ بلكه در نگاه عارفان، آنچه موجب برتري انسان بر حيوانات ميتواند باشد؛ ترك عصيان است. رفتار عارفان با حيوانات ،شفقتآميز است. سخنگويي، تفاهم و ارتباطهاي شگفتانگيز با حيوانات در متون صوفيانه، نوعي ارتباط غير متعارف را نشان ميدهد. از آنجا كه هر كس خدا را خدمت كند و فرمان برد؛ دنيا هم به او خدمت ميكند؛ حيوانات هم به بندگان مخلص و به كساني كه حقِّ توكل را گزاردهاند؛ خدمت كردهاند. شايان ذكر است كه محدوده اين تحقيق، متون صوفيانه فارسي، از ابتدا تا قرن هشتم است كه سعي شده مطالب با رعايت سير تاريخي ارائه شود.
گلشن راز و شرح آن، مفاتیح الاعجاز، شرح تعالی و سلوک انسان و جهان هستی در حرکتی دوار و مستمر است. دایرههای متعدد، نظامهستی را به معبدی مقدس که محل تجلی امر مینوی است، تبدیل میکنند. از حرکتهای تودرتوی نظامهستی، تصویری ماندالایی شکل میگیرد. هر حرکت با تکرار چرخش پرگار، از نقطهای مرکزی و ثابت برخوردار است. مرکز تمام دوایر تودرتو انسان کامل است؛ جایی که مرکز هستی، انسان، فراتاریخ، روان بشری، دایره ولایت و... بر هم منطبق میشود. انسان کامل در دو شکل هندسی دایره و مربع، ماندالا و تربیع، هر دو ظرفی هرمسی برای استحاله معنویاند و هر دو فانی را به ابدیت میرسانند. نگرش یونگی به نظام این دایرهها، منجر به کشف ساحت روانشناختی آنها میشود. فرآیند فردیت بر سیر مکاشفه انسان منطبق میشود و انسان روانشناختهای که به مرکز درون رسیده است، سیر خود را بر نظام هستی فرافکنی میکند؛ لذا هستی نیز باید از تعین به سوی وجود که مرکز است، حرکت کند و با تجلیهای جلالی و جمالی حق، لطف و قهر الهی را تجربه کند.