در این مقاله تشبیهات مخزن الاسرار و تحفه الاحرار، از وجوه مختلف موضوعی، طرفین تشبیه، وجه شبه، ادات، حسی، عقلی و انتزاعی‌بودن، مفرد و مرکب بودن و... بررسی و دسته‌بندی گردیده و پس از تطبیق تشبیهات هر دو شاعر، تحلیلی آماری و علمی از آنها ارایه شده است. یکی از اهداف این نگرش تحلیلی و تطبیقی، بررسی آماری تشبیهات هر دو شاعر و مشخص نمودن میزان ابتکار و تقلید جامی بود، هدف دیگر، دست یافتن به دیدگاه جامعی درباره نوع و دسته بندی تشبیهات آنها بود. پژوهش کاملا جنبه علمی دارد، یعنی تمام تشبیهات دو اثر مورد بررسی واقع شد (که به دلیل محدودیت مقاله، بخش‌هایی از تشبیهات به عنوان نمونه ذکر گردید، ولی آمارها و درصدها شامل تمام تشبیهات است. ) مخزن الاسرار با 2254 بیت، 631 تشبیه و تحفه الاحرار با 1726بیت، 430 تشبیه دارد، که با توجه به تقسیم تعداد تشبیهات آنها بر تعداد ابیاتشان، قدرت تشبیه‌سازی و تصویرگری نظامی از جامی بیشتر است. (زیرا از کل تشبیهات این دو اثر سهم نظامی 57 درصد و سهم جامی38 درصد است و 5 درصد نیز تشبیه مشترک دارند)تحفه الاحرار جامی از نظر تنظیم ابواب و موضوعات دقیقا تقلیدی از مخزن الاسرار نظامی است؛ در تشبیهات نیز اگرچه 5 درصد تشبیه مشترک در این دو اثر دیده می‌شود اما چنانکه از ارقام پیداست سهم تشبیه‌سازی نظامی بیشتر است و تحفه الاحرار از این حیث نیز نمی‌تواند بر مخزن الاسرار برتری داشته باشد. از نکات مهم دیگر، توجه هر دو شاعر به آوردن اوصاف انسانی در مشبه و آوردن اشیا و ابزار در مشبه به تشبیهات آنها است. این پژوهش همچنین ثابت می‌کند که هر دو شاعر بیشتر به تشبیهات حسی به حسی و عقلی به حسی و تشبیه مفرد گرایش دارند. غالب تشبیهات نظامی و جامی در این دو اثر از نوع تشبیه بلیغ است، نظامی بعد از تشبیه بلیغ به تشبیه مرسل و جامی به تشبیه مفصل علاقه‌مند بوده است.

منابع مشابه بیشتر ...

6546663229493.jpg

کعبه جان: نقد تحلیلی مخزن الاسرار نظامی

حسینعلی یوسفی

کعبه جان که از دیدگاه نقد ادبی به تحلیل مخزن الاسرار نظامی پرداخته نخستین گام در راه چنین پژوهش گسترده دامن و نخستین دفتر از مجموعه ای است که به یاری خداوند با عنوان نقد ادب فارسی انتشار خواهد یافت. اگرچه هر نقدی با ضریبی از تعصب و جانبداری همراه است، اما نگارنده کوشیده است تا دلبستگی های او به "داستانسرای بزرگ گنجه" او را از حقیقت جویی و نقد راستین باز ندارد و بدون شک نقد راستین آثار بزرگان ادب (یعنی اشاره به هر جنبه استواری و زیبایی و کاستیهای احتمالی آن آثار) چیزی از عظمت نام و مقام صاحبان آثار نخواهد کاست، عظمتی که گذشت اعصار و قرون مهر تایید بر آن زده است.

64e4b5e0675c4.jpg

واژه یاب مخزن الاسرار نظامی

اسحق طغیانی

"واژه‌یاب مخزن‌الاسرار نظامی "که براساس تصحیح "حسن وحید دستگردی "تدوین گردیده متضمن کلیه واژگان، عبارات و مصراع‌های این مثنوی است که براساس الفبا و در قالب جدول، شماره صفحه و شماره بیت مورد نظر درج شده است .

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

578b2eaa94fe0.PNG

بررسی داستان رستم و اسفندیار بر مبنای دیدگاه کلود برمون

علیرضا نبی لو

در این مقاله داستان رستم و اسفندیار که از داستان‌های محوری شاهنامه است، بر اساس نظریه کلود برمون بررسی می‌شود. این دیدگاه با توجه به اینکه شکست و عدم توفیق قهرمان را نیز در نظر می‌گیرد، با داستان مورد بحث مطابقت بیشتری دارد. این داستان بر اساس نظر برمون سه کارکردِ امکان یا استعداد، فرایند و پیامد را در خود دارد و همچنین در آن، سه توالی زنجیره‌ای، انضمامی و پیوندی را می‌توان بررسی و تحلیل کرد. اسفندیار قبل از رفتن به زابلستان، اسفندیار در زابلستان و کشته‌شدن او سه توالی و پی رفت فرعی روایت هستند که در ضمن یک توالی اصلی بیان شده‌اند. دیباچه داستان، سخن گفتن اسفندیار با مادر و پدر در مرحله امکان قرار می‌گیرد. رفتن اسفندیار به زابل و مجادله و مبارزه او با رستم و استمداد رستم از زال و سیمرغ در مرحله فرایند، فعلیت، قطعیت یا گذار قرار می‌گیرد. کشته‌شدن اسفندیار و مکاتبه رستم با گشتاسب نیز در مرحله پیامد می‌گنجد که نشان دهنده عدم توفیق قهرمان (اسفندیار) است. دو نوع شخصیت مورد نظر برمون؛ یعنی کنشگر و کنش‌پذیر را در اسفندیار و رستم می‌توان دید و این روایت، تبدیل بهبودی به اغتشاش و برعکس آن است؛ یعنی تعادل اولیه برای اسفندیار و رستم به فقدان تعادل برای اسفندیار و نهایتاً برگشت تعادل برای رستم ختم می‌شود. از دستاوردهای این مقاله نشان‌دادن هنر روایتگری و شگردهای داستان‌سرایی بی نظیر فردوسی است، زیرا تمام اجزای نظریه برمون در این داستان رعایت شده است. فردوسی تمام عناصر روایی مانند تغییر و تنوّع موقعیت‌ها، تنظیم توالی پی رفت‌ها، توجه به حالات‌روانی و عملکرد شخصیت‌ها و اختیار انتخاب‌دادن به قهرمان و خصم در گزینش هدف را مدنظر قرار داده است.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی
مقاله
57809ebd3cdc0.PNG

بررسي و تحليل ساختار روايي هفت‌خوان رستم

علیرضا نبی لو

در اين پژوهش، داستان هفت خوان رستم از منظر ساختارگرايان، تحليل و بررسي شده است. در بررسي ساختار روايت و داستان، ضمن پژوهش روابط حاکم ميان اجزاي روايت، به شناخت سازه‌هاي داستاني و دريافت الگوي مشترک و محدود مي‌توان دست يافت. در اين مقاله، داستان هفت خوان رستم از منظر سه تن از روايت‌شناسان ساختارگرا، يعني پراپ، گرماس و تودوروف بررسي شده است. در روش پراپ جستجوي خويشکاري‌ها و حوزه‌هاي عمل اشخاص برجسته‌تر است. از نظر گرماس داستان‌ها داراي کنشگرهاي شش گانه و سه زنجيره اجرايي، ميثاقي و انفصالي هستند. تودوروف نيز در بررسي روايت، تمام داستان‌ها را به قضايا و جمله‌هايي تقليل مي‌دهد که شامل يک نهاد و يک گزاره است، نهاد نقش عامل را دارد و اغلب معادل يک اسم خاص است، گزاره نيز شامل يک صفت يا فعل است. هفت خوان رستم از منظر پراپ داراي مراحل آغازي، مياني و پاياني است و هفت حوزه عمل و خويشکاري‌هاي متعددي در آن ديده مي‌شود، شش کنشگر مورد نظر گرماس عبارتند از:فرستنده: زال + فاعل: رستم+ هدف: نجات کيکاووس + ياريگر: جهان آفرين، رخش و اولاد (بعد از اسير شدن) + رقيب: همه نيروهاي شرور در هفت خوان اعم از شير، اژدها، تشنگي، زن جادوگر، اولاد، ارژنگ ديو و ديو سپيد +گيرنده: کيکاووس، از منظر تودوروف اين داستان را به قضيه‌هاي زير مي‌توان تقليل داد: K شاه است، R پهلوان است، D ديو و نيروهاي شرور است، K گرفتار D مي‌شود، R، D را مي‌کشد، R، K را از دست D نجات مي‌دهد.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی
مقاله