در نوشتار حاضر، گفت و گو ـ كه از مهمترين شگردها در حوزه ادبيات داستاني سنتي و مدرن اعم از منظوم و منثور به شمار ميرود ـ در يكي از شاهكارهاي متون كلاسيك؛ يعني شاهنامه فردوسي مورد كنكاش قرار گرفته است. از اين رو، ابتدا اصطلاح گفت و گو از منظر داستان، تعريف و جايگاه و كاركردهاي آن تبيين شده و در ادامه، نخست گفت و گوهاي متكثر و متنوع شاهنامه استخراج شده و سپس از زواياي مختلف، از جمله مستقيم و غير مستقيمبودن گفت و گوها و نيز با عنايت به دو سويه گفت و گو كه يك سويه آن پهلوانان هستند دستهبندي گرديده است. آن گاه براي تبيين جايگاه اين شگرد داستاني در شاهنامه، نمونههاي برتر گفت و گو كه عمدتا ويژه بخش پهلواني هستند، تحليل و بررسي شده است و در پايان، در باب موضوع گفت و گوها كه با توجه به موقعيت و محل آن فرق ميكند نيز بحث شده است و چنين نتيجه گرفته شده كه تجلي گاه اين شگرد داستاني در بخش پهلواني است و موضوع غالب اين گفت و گوها نيز عمدتا مفاخره و اظهار برتري است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
قافيه را ميتوان از زواياي مختلفي مورد بررسي قرار داد. براي تعيين نقش قافيه در بافت موسيقايي بيت، سامانهاي با چهار عامل تعريف، و در ادامه به اين فرضيه پرداخته ميشود كه توجه به قافيه به عنوان عنصر كليدي در بافت موسيقايي بيت و به كارگيري قافيههايي كه توان موسيقايي بيشتري دارد ويژگي سبك شخصي نيست بلكه متعلق به سبك دورهاي است. شايان توجه است كه تمام مراحل اين پژوهش اعم از طبقهبندي اطلاعات، تجزيه و تحليل دادهها آزمون فرضيهها و ... با استفاده از كامپيوتر انجام شده است.
درونمايههاي تعليمي ـ اخلاقي چنان با ادبيات پارسي و انواع آن در آميخته است که کمتر اثر ادبي را ميتوان يافت که از آموزههاي اخلاقي و تعليمي بيبهره باشد. شاهنامه فردوسي اثري حماسي است اما آکنده از آموزههاي اخلاقي چون دعوت به نيکي، تاکيد بر خردورزي، دفاع از مظلوم، نکوهش ظلم، آز، دروغ، پيمانشکني، تجاوز به حقوق ديگران و به طور کلي هر آنچه با بدي و زشتي پيوند دارد. اين مقاله سعي دارد درونمايههاي تعليمي ـ اخلاقي اقتباس شده از شاهنامه فردوسي و شيوههاي اقتباس آنها را در انيميشن قصههاي شاهنامه (به کارگرداني اميرمحمد يميني و نويسندگي احمد نيک کار، تهيه شده در شبکه آموزش، 1389- 1388) مورد بررسي قرار دهد و از اين گذر به چند پرسش اساسي پاسخ دهد: آموزههاي تعليمي و اخلاقي و تکنيکهاي سينمايي به کارگرفته شده براي تبديل اين آموزه به تصوير و انتقال آنها به مخاطب در انيميشن به چه صورت است؟ آيا کارگردان در استفاده از مفاهيم تعليمي به متن اصلي وفادار است يا بخشهايي را به فيلم افزوده است؟ استفاده از نظام تصويري تا چه اندازه در القاي اين مفاهيم و تاثير آنها بر مخاطب موثر بوده است؟ پژوهش در پايان به اين نتيجه دست مييابد که آموزههاي تعليمي و اخلاقي از انديشههاي محوري انيميشن است و با وجود وفاداربودن انيميشن به متن اصلي، در بخش اقتباس آموزههاي اخلاقي و تعليمي، بخشهايي به فيلم افزوده شده و بخشهايي با تاکيد بيشتر پررنگتر شده است. همچنين استفاده از نظام نشانهاي تصويري به جاي نظام نشانهاي کلامي با توجه به نوع مخاطب انيميشن که کودکان و نوجوانان هستند در القاي اهداف آموزشي فيلم ـ ساز بسيار موثر است.