هدف این مقاله تأمل درباره معنا و نمادی است که مفاهیم نقاب، همزاد و دیگری‌ در برخی از آثار شاعر و نویسنده نامدار مکزیکی،اکتاویو پاز ṣOctavio Paz در بر دارند.در حالی که بیش از هرچیز تکیه مقاله بر روی شاهکار، وی هزار توی تنهایی‌ است که عنوان فرعی زندگی و نگرش مکزیکی را دارد. در ادامه، از یک‌سو در مورد این‌که چگونه اکتاویو پاز به افشای هویت مکزیکی که مدام در پس نقاب، همزاد و دیگری خود را پنهان می‌کند بررسی و از سوی دیگر، تحلیلی از رفتارهای مکزیکی در جشن‌های ملی و مذهبی به عمل آمده است. همچون جشنی که از آن نعره برآورده و مرگ را مورد پرستش قرار می‌دهند که هرکدام از این جشن‌ها مراسمی ویژه هستند که هویت اصلی مکزیکی را برملا می‌کنند.

منابع مشابه بیشتر ...

62b9bccf142cf.jpg

نقد فلسفه یا تحقیق در آراء و عقاید فلاسفه

غلامحسین آهنی

این کتاب خواننده را از طرز اندیشه حکمای اسلامی درباره جسم و جوهر و عرض و صورت و آسمان و زمین و فرشتگان جان و خرد که زبرسوی این جهانند آگاه می سازد. و حقیقت مبدا و معاد و حشر و نشر و بعث و میزان و صراط و دوزخ و بهشت و جز آن را آشکار می کند و پایه عقاید را بر اساس استوار می نهد و ره پروردگار گیتی و دادار جهان را بر پویندگان آسان می سازد. نگارنده در این نقد جز دوره مباحث فلسفی از آغاز هستی تا روز رستاخیز که ویژه دیگر کتب فلسفی است پژوهشهای دانایان درباره مراحل پس از مرگ را گرد آورد. و در هر بحثی تا حدود توانایی از افکار شعرای عالیقدر که بدانها استناد توان کرد مایه گرفت؛ و سره آنرا با ذکر مآخذ دست داد.

582a10fe5cd9e.PNG

نقدي روان‌کاوانه بر شعر «هملت» شاملو

کاظم دزفولیان, حامد یزدخواستی, فؤاد مولودی

در چند دهه اخير «نقد روان‌کاوانه» از پوياترين و پرکاربردترين رويکردهاي نظريه ادبي معاصر بوده است. فرويد، يونگ و لکان مهم‌ترين چهره‌هاي روان کاوي در قرن بيستم بودند که با استفاده از مفاهيم رايج در نظريه روان‌کاوي خود، در خوانش متون ادبي تحولي بزرگ پديد آوردند؛ اما در عرصه نقد ادبي، پژوهشگران ما از يک سو، کمتر به نقد روان‌کاوانه پرداخته‌اند، و از سوي ديگر، تحقيقات محدود آنها بيشتر به آثار ادبي درون‌گرايانه و پرراز و رمزي چون بوف کور و مکاتب خاصي مانند سوررئاليسم منحصر بوده است. در اين مقاله با بهره‌گيري از دو مفهوم بنيادين «ديگري» و «نگاه خيره» در نظريه لکان به تفکيک و تبيين سطوح روايتگري شعر هملت شاملو پرداخته‌ايم تا چگونگي آميختگي صداي دو روايتگر اصلي شعر (هملت و بازيگر) و چرايي لحظه افتراق اين دو صدا معلوم گردد؛ در ادامه کهن الگوي «برادرکشي» به عنوان محور اصلي که باعث ارتباط عمودي بندهاي شعر مي‌شود بررسي و تحليل شده است.