مقاله پيش رو به بررسي ساختار داستانهاي شيخ اشراق بر اساس الگوي ويلاديمير پراپ ميپردازد. براي نيل به اين هدف، ابتدا شاخصههاي الگوي پراپ از کتاب وي اخذ و سپس با بررسي داستانهاي فارسي شيخ اشراق، تلاش شد تا سازههاي مشترک ميان آنها مشخص شود. چنين به نظر ميرسد که غيبت، حرکت، راهنما، هدف، انجام کار دشوار، و وصال، مهمترين سازههاي مشترک داستانهاي شيخ اشراق باشد.
مجموعه مصنفات شیخ اشراق، مشتمل بر مجموعهای از آثار و رسالههای فلسفی و عرفانی شهابالدین یحیى سهروردى، به زبانهای عربی و فارسی است. برخی از رسالهها، مانند بستان القلوب و یزدانشناخت، منسوب به سهروردی است. حكمة الإشراق: بىشک مهمترین اثر فلسفى سهروردى است. این اثر که عناصر مختلف سنّت اشراقى را ترکیب مىکند در عرض چند ماه تألیف شد. سهروردى بر این باور است که محتواى کتاب از سویروحالقدس در روزى شگفت دفعتاً بر او القا شده و کتابت آن تنها در چند ماه صورت گرفته است. سهروردى خود از کتاب حكمة الإشراق چنین سخن گفته است: «این کتاب ما هم براى طالبان حکمت ذوقى است و هم براى طالبان حکمت بحثى. کسانى که تنها جویاى حکمت بحثىاند و نه متألّهند و نه خواستار تألّه، نصیبى از این کتاب نمىبرند. ما این کتاب و رموز آن را جز با کسانى که مجتهد متألّهند یا طالب تألّه، بحث نخواهیم کرد. حداقل توقع از خواننده این کتاب آن است که به مرحلهاى رسیده باشد که «بارقه الهى» به او رسیده و در وجود وى جاى گرفته باشد. بنابراین، هرکس که فقط بحث یا تتبعات مدرسى مىخواهد، مىتواند راه مشّائیون را دنبال کند که فى نفسه خوب و سودمند است. بحث و سخن ما درباره اصول اساسى فلسفه اشراق (قواعد الإشراقية) نمىتواند خطاب به چنین شخصى باشد. در حقیقت، مطلوب اصلى پیروان مکتب اشراق بدون «سوانح نوریه» نابسامان و متشتت خواهد بود» رسالة في اعتقاد الحكماء: در واقع دفاعیهاى است محکم و استوار که سهروردى در آن بهروشنى از «حکماى متألّه» با عنوان «ارباب حقیقت» نام برده، به سخن حلاج بر سر دار استناد کرده و شمارى از مهمترین آموزههاى فلسفى خویش را بهطور گسترده بیان داشته است. سهروردى در این رساله بر آن است تا از حکماى متألّه در امورى مانند انکار خالق جهان، انکار مأموریت پیامبران و انکار امور اخروى رفع اتهام کند قصة الغربة الغربیة: رسالهای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان میکند. فتحالله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، میگوید: «داستان الغربة الغربیة، همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیلهای غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است. جلدهای اول و دوم کتاب توسط هانری کربن، جلد سوم توسط سید حسین نصر و جلد چهارم توسط نجفقلی حبیبی تصحیح شده است.
این جلد مشتمل بر سه رساله از شیخ اشراق (الألواح العمادية، كلمة التصوف و اللمحات)، به تصحیح و مقدمۀ نجفقلى حبیبى است. علاوه بر این در کتاب از زندگینامه و آثار و تالیفات شیخ شهاب الدین سهروردی یاد شده است. کتاب در سال 2536 شاهنشاهی توسط انتشارات انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران به چاپ رسیده است.
اين نوشتار، به بررسي ميزان و چگونگي تاثير متون كهن فارسي بر نثر داستاني معاصر اختصاص دارد. بدين منظور، آثار داستاني هشت نويسنده معاصر مورد ارزيابي قرار گرفت. اين هشت تن عبارتند از: جمالزاده، علوي، چوبك، دانشور، آلاحمد، گلستان، گلشيري، دولتآبادي. نتيجه ارزيابي آثار اين نويسندگان، نشان ميدهد كه آنان از جهاتي مانند گزينش واژگاني، جملهبندي، كاربرد صنايع ادبي و .... به طور محسوس از متون كهن فارسي متاثر بودهاند.
اين مقاله به بررسي رمزشناختي داستان شيخ صنعان از کتاب منطقالطير عطار نيشابوري اختصاص دارد. در اين بررسي با درنظر گرفتن جايگاه اين داستان در منظومه عطار، نمادهاي آن با توجه به روايت متون مقدس از خلقت آدم و حوا و هبوط آن دو از بهشت به زمين، بازتعريف شده است. به نظر ميرسد که هدف غايي عطار از بيان اين روايت رمزي، ارائه تفسيري عاشقانه از سرگذشت انسان باشد. بر اين اساس ميتوان شيخ صنعان را سرنمون ازلي آدم، دختر ترسا را سرنمون ازلي حوا، مکه را سرنمون ازلي بهشت، روم را سرنمون ازلي دنيا و سفر شيخ صنعان را از مکه به روم و بازگشت از روم به مکه، سرنمون ازلي هبوط آدم و حوا به زمين و بازگشت آن دو به آسمان دانست.