داستانهاي شاهنامه ـ اثر ملي و حماسي ارزشمند ايران ـ بويژه در بخشهاي اسطورهاي و پهلواني داراي معاني عميق و شگرف است. يکي از زمينههايي که ميتواند بستري مناسب براي پژوهش در شاهنامه باشد و آثار و نتايجي سودمند بدست دهد، بستر نقد و تحليل شخصيتهاي شاهنامه است. شخصيتهايي که در شاهنامه نقش آفريني ميکنند، هر کدام ميتواند نماد بشر امروزي باشد. تحليل و نقد کردارها و رفتارهاي آنان در روند داستانها همه به نوعي مشکلات و گرفتاريهاي انسان امروزي را بتصوير کشيده، که هر روزه با آنها دست بگريبان است. پژوهش حاضر بر آنست که اختلال شخصيت مرزي را در شخصيت سودابه ـ نامادري سياوش و همسر کيکاووس ـ مورد نقد و تحليل قرار دهد. در ابتدا ضروري است مقدمهاي پيرامون شخصيت، اختلال شخصيت و ويژگيهاي شخصيت مرزي بيان شود و سپس صفات و کردارهاي سودابه با شخصيتهاي مرزي مطابقت داده شود. از ملاکهايي که براي تشخيص اختلال شخصيت مرزي در کتاب DSM-IV آمده، سودابه با پنج مورد همخواني دارد که عبارت است از: کوششهاي مهارگسسته براي اجتناب از طرد يا رهاشدگي واقعي يا خيالي، تکانشوري، حرکات بيانگر تهديد و خود آسيبزني مکرر، روابط بيثبات و شديد و انتقامجويي. البته سودابه جز اين ملاکها، ويژگيهايي چون دروغگويي، مکر و حيله، تهمتزدن و پليدي نيز دارد که همه اين کردارها به دنبال تغييري است که در خودانگاره او رخ داده است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
کتاب حاضر مجموعه سرودههای "مولانا ابراهیم بن شهابالدین گلشنی" است به انضمام شرح احوال و آثار وی "ازهار گلشن" منظومهای است نظیر"گلشن راز" که در همان وزن و در جواب سوالهای چندی انشاء گردیده است .در کتاب حاضر ابیاتی چند از"ازهار گلشن" و آیات و احادیث موجود در آن جداگانه استخراج شده است .برخی مضامین کتاب عبارتاند از : "سیری در ازهار گلشن"، "سیمرغ"، "تمثیل"، "حقیقت انسان کامل"، "صفت درویش و کیفیت درویش"، "لطیفه" و "سوال" و "جواب".
مولانا ابراهیم بن محمد بن ابراهیم بن شهابالدین گلشنی از عرفا و سخنوران و دانشمندان قرن نهم هجری از شاعران و گویندگانی بوده که در علم تفسیر و حدیث ماهر بوده و در کلام و تصوف از اساتید به شمار میرفته است. مثنوی «گلشن ازهار» او شبیه و نظیر گلشن راز و به همان وزن در جواب سؤالهای چندی انشاء گردیده است.