در پي رواج نظريات ساختارگرايانه، روايت به عنوان ساختار تلقي شد و هر يک از نظريه‌پردازان تلاش کردند اجزاي تشکيل‌دهنده ساختار روايي را دريابند و الگوي پايه‌اي براي آن ارائه کنند؛ از جمله اين نظريه‌پردازان تزوتان تودوروف است. روايت‌شناسي مقامات حميدي بر اساس الگويي که تودوروف مطرح مي‌کند، نشان مي‌دهد مقامه‌ها از ساختار‌روايي واحدي پيروي کرده است. ساختارروايي هر مقامه بر مبناي سه پي‌رفت پايه استوار است که با نظم يکساني در پي هم قرار مي‌گيرد. علاوه بر سه پي‌رفت در %60 مقامه‌ها دو پي رفت فرعي ديگر به دلايلي مثل مقدمه چيني براي مطرح‌شدن بعدي، بيان علت رخدادي و يا به عنوان جفت متقابل پي‌رفت پايه حضور دارد. شيوه غالب پي‌رفتها زنجيره‌سازي و در يک مورد درونه‌گيري است. نظر به اينکه در تمام مقامه‌ها راوي به سفر مي‌رود در موقعيت مناظره / موعظه قرار مي‌گيرد و سرانجام مطالبي را مي‌آموزد. عناصر دستور پايه مقامات سفر ـ مناظره / موعظه ـ آموختن است که در حديث نبوي اطلبوا العلم ولو بالصين ريشه دارد.

منابع مشابه بیشتر ...

58a0900c5a7ba.PNG

نقش‌هاي روايت‌شنو در مثنوي

سمیرا بامشکی, ابوالقاسم قوام

روايت‌شنو يكي از چهار نقش اصلي در روايت (نويسنده واقعي، خواننده واقعي، راوي و روايت‌شنو) است؛ از اين‌رو آگاهي از آن به شناخت ويژگي‌هاي متن روايي منجر مي‌شود. پرسش مقاله حاضر اين است كه تاثير علايق و واکنش‌هاي مخاطب در بسط داستان و نحوه گسترش پيرنگ چگونه است؟ و روايت‌شنو چه نقش‌هاي ديگري در روايت دارد؟ روايت‌شنو در مثنوي بسيار آشکار است؛ راوي مستقيم او را مورد خطاب قرار مي‌دهد و مخاطبي است که اقتدار دارد و از راه نظرها و پاسخ‌‌هاي واقعي ادراک مي‌شود. بنابراين، نقشي تعيين‌كننده در روايت دارد تا جايي كه سوال‌ها، پاسخ‌ها و کنش‌هايش حتي مي‌تواند مسير پيرنگ را تغيير دهد. به طور كلي، چهار نقش منحصربه‌فرد و مهم را مي‌توان براي روايت‌شنوي مثنوي برشمرد كه در اين مقاله به بررسي اين نقش‌ها مي‌پردازيم.

589cdeee1362f.PNG

تداخل درونی در مثنوی

سمیرا بامشکی

«تداخل سطوح روایی» به دو بخش کلی تقسیم می‌شود: حرکت از سطوح فراداستانی به سطوح فروداستانی و حرکت از سطوح فروداستانی به سطوح فراداستانی. در این جُستار انواع حالت‌ها و مُدل‌های نوع اول را با عنوان «تداخل درونی» در مثنوی ـ به‌مثابه متنی شاخص در ادب فارسی که بیشترین نمود تداخل سطوح روایی را می‌توان در آن جست‌و‌جو کرد ـ بررسی می‌کنیم.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58144821a9691.PNG

اسطوره و ادبيات پسامدرن

راضیه آزاد

تاثیر فلسفه بر ادبیات، انکارناپذیر است. از این میان می‌توان به فلسفه‌ای اشاره کرد که مارتین هایدگر در قرن بیستم مطرح می‌کند و ادبیات عصر پسامدرن را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. تاکید بر پیوند انسان و جهان تلاش در جهت شناخت آنها و نیز کوشش برای بازگشت به اصلها و سرچشمه‌ها سه ویژگی بنیادی فلسفه هایدگر است که در ادبیات پسامدرن رسوخ یافته است. از طرفی این سه اصل بنیادی در رگ و ریشه اسطوره نیز هست. بدین ترتیب به واسطه فلسفه هایدگر سه شباهت بنیادین میان اسطوره و ادبیات پسامدرن پدید می‌آید. گذشته از این ویژگی‌های بنیادین مشترک، شباهت‌های بسیاری یز در سطح این دو هست که در اسطوره «ناآگاهانه» و بیشتر به دلیل مبتنی بودن آن بر فرهنگ شفاهی رخ می‌دهد و در ادبیات پسامدرن «آگاهانه» و البته در پی به کارگیری تمهیداتی خاص. در این مقاله با نظر به فلسفه هایدگر، ویژگی‌های مشترک اسطوره و ادبیات پسامدرن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله
57aff24cc09b1.PNG

الگوي کنشگر در برخي روايت‌هاي کلامي مثنوي معنوي بر اساس نظريه الگوي کنشگر آلژيرداس گرماس

راضیه آزاد

در علم روايت‌شناسي شخصيت‌ها به عنوان جزئي از ساختار کلي متن محسوب مي‌شوند که تابع کنش‌هاي از پيش تعيين شده‌اند، بنابراين براي تحليل شخصيت ابتدا بايد الگويي از حوزه کنش آنان به دست آورد. آلژيرداس ژولين گرماس، از جمله روايت‌شناساني است که به چنين الگويي دست يافته است. گرماس معتقد است، الگوي کنشي که ارائه داده جهان شمول است و با هر روايتي قابليت انطباق دارد. از طرفي درون‌مايه روايت مي‌تواند تا حدودي بر ساختار آن تاثير بگذارد. در اين مقاله با نظر به جهان شمول بودن الگوي کنش گرماس و قابل انطباق‌بودن آن با هر چه روايت محسوب مي‌شود، برخي از روايت‌هاي دفتر اول و دوم مثنوي که از درون‌مايه کلامي برخوردار بودند، برگزيده شد تا نشان داده شود در مواجهه روايت‌هاي کلامي با الگوي کنشگر به عنوان بخشي از ساختار چه رخ مي‌دهد و از خلال اين رويارويي دريچه‌اي تازه گشوده شود تا بتوان از اين منظر نسبت به برخي روايت‌هاي کلامي مثنوي به نگاهي بديع و متفاوت دست يافت. آن چه به عنوان دستاورد اين پژوهش بر آن تاکيد مي‌شود، تغييراتي است که در نتيجه درون‌مايه کلامي روايت‌ها، بخصوص در حوزه کنش بازدارنده و ياري رسان رخ مي‌دهد. کنشگران متناسب با نوع عقيده کلامي گاه نسبت به اين تغييرات آگاهي دارند و گاه ناآگاهانه عمل مي‌کنند. همچنين بر اساس نظريه گرماس و نيز عقيده توحيد افعالي جفت متقابل بنيادين در روايت‌هاي منتخب انسان و خدا به عنوان دو فاعل مجازي و حقيقي است که مفعول آنها مي‌تواند نسبت به هم دو حالت همسويي و تضاد داشته باشد.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله