هفت پيکر نظامي اثري رمزي و نمادين است که تمام اجزاي آن از ساختاري واحد و منسجم برخوردار است. اين اثر علاوه بر نشاندادن قدرت داستانسرايي نظامي، نشانههاي آشنايي نظامي با ميراث غني ادبي، فرهنگي و عرفاني بازمانده ازادوار پيشين را در بر دارد. بخشي از اين ميراث متعلق به انديشههاي گنوسي و مانوي و نيز حکمت هرمسي است. هدف اين مقاله نشاندادن ردپاي اين انديشهها در يکي از داستانهاي هفتپيکر است. در اين جستار پس از معرفي و تبيين انديشههاي گنوسي و ذکر پيشينه آشنايي تمدن اسلامي با اين انديشهها، تاثير مضامين گنوسي از جمله دوگانگي ماده و روح، هبوط، اسارت، فراموشي و غربت، بدبيني، شناخت، نوزايي و نجات، در داستان پنجم اين منظومه باعنوان افسانه شاهدخت گنبد پيروزه يا داستان ماهان، نشان داده ميشود. واکاوي داستان مذکور و ارائه تفسيري تازه از آن، هدف ديگر اين جستار است.
چون پایه این دفتر بر تلاشی "نمادین" است و خواست انجامین: نمودن "نماد" است نه شکافتن آن، و نمایش راز است نه گشایش آن، و این دفتر، نه از پی پزوهش در آثار نظامی است که برای نمایش "نماد" است، تا برانگیزاننده اندیشه پژوهشگران گردد از این رو باز نمودن نکته هایی اجتماعی، بایسته می نماید. نکته در خور نگاه اینست که: بیشتر پژوهشگران روزگار ما، جهان و رویدادهای گذشته را با ترازوی قرن نوزدهم و بیستم می سنجند و با حال و کار گذشتگان، از این دریچه نگاه می کنند و به ناچار همه می لغزند و لغزیده اند و سبب گمرهی های فراوان نسلهای جوان روزگار ما شده اند. اگر به این نکته توجه داشته باشیم و هر پدیده را با ترازوی زمان خودش بسنجیم، کهر بهنجار انجام داده این و جدول ارزشهای ویژه ای برایمان پدیدار می گردد. خردمندانی چون نظامی، در دل تاریکی زیسته اند و با تلاشی پیکارگونه روزنه هایی به سوی روشنایی باز کرده اند. گاه در میان سخنانشان بدسگالیهایی به چشم می خورد که هول انگیز است و اگر با چشم باز و با شناخت روزگار آنان و با ترازوی زمانشان، آنها را ننگریم و نسنجیم درباره آنان ستمکارانه داوری کرده ایم...
کتاب «هشت بهشت و هفت پیکر» مجموعه ای از آثار تحقیقی دکتر محمدجعفر محجوب در دنیای بی کران ادبیات فارسی است. گویا اثبات این نکته که پنج گنج امیر خسرو به پیروی از خمسهء نظامی سروده شده است به آوردن دلیل و برهان نیازی ندارد.چه خسرو خود در آغاز تمام مثنویهای پنج گنج بصراحت بدان اشاره کرده و اگر هم نکرده بود نام و مضمون و روال داستان بر این تقلید گواهی میداد. در نظر بنده در میان آثار نظامی،هفت پیکر شاهکار اوست و در آن از نقطههای ضعفی که از نظر فن داستانسرایی ممکن است در بعضی آثار دیگر وی یافت شود خبری نیست.هفت پیکر چهارمین داستانی است که نظامی سروده و پس از آن به نظم اسکندرنامه(شرفنامه واقبالنامه)پرداخته است و اگرچه آخرین اثر او اسکندرنامه است لیکن ایرانیان و فارسی زبانان از آن روی که به اسکندر به چشم مردی متجاوز و مخرّب تمدن ایارن مینگریستند نتوانستند او را بعنوان یکی از قهرمانان حماسهء ملّی خویش بحساب آورند و از این روی اگرچه زبان اسکندرنامه و شیوهء بیان نظامی در این کتاب در حد اعلای پختگی و فصاحت است و بعضی از فصلهای این کتاب را میتوان از شاهکارهای ادبی فارسی در قرن ششم بحساب آورد لیکن بر روی هم اسکندرنامه نتوانست آن محبوبیّتی را که خسرو و شیرین و هفت پیکر و حتی لیلی و مجنون بدست آوردند کسب کند.....
يکي از جنبههاي غالب در آثاري نظير سيرالعباد و رسالهالغفران، که مبناي روايي در آنها سفر روح است، فرجامشناسي است. در اين جستار مطالعه اين موضوع، با گذري بر مفهوم فرجامشناسي و نگاهي مختصر به انعکاس آن در باورهاي ملل و اديان مختلف آغاز گرديده و با بررسي تطبيقي سيرالعباد و رسالهالغفران در سه قطب فرجامشناسي يعني فرجامشناسي در ساختار کلي روايت، استفاده از رمزهاي عالم ماده و بهرهگيري از مباني عقيدتي، جهت نيل به اهداف تحقيق ادامه يافته است. مقايسه اين دو اثر بر اساس مکتب آمريکايي در حوزه مطالعات تطبيقي صورت گرفته است.
بررسي دورههاي گوناگون شعري نيما نشان ميدهد كه او بتدريج از رمانتيسم به رئاليسم، سمبوليسم و سمبوليسم اجتماعي گرايش مييابد. در اين مقاله با توجه به بررسي ويژگيهاي سياسي و اجتماعي عصر نيما، علت گرايش نيما به اين مكاتب شعري از ديدگاه جامعهشناختي تجزيه و تحليل ميشود و با تقسيمبندي شعر او به پنج دوره متمايز، بازتاب حوادث مهم اجتماعي هر دوره درشعر او، همراه با تحليل آماري اشعار او مورد توجه قرار ميگيرد و خواننده را به اين نتيجه رهنمون ميسازد كه وضعيت اجتماعي زمان نيما در تكامل شعر نيما و دستيابي او به محتوا و ساختاري نو، تاثير بسزايي داشته است.