با توجه به رابطه تنگاتنگ زبان و سنت های فرهنگی، از قرن نوزدهم علاوه بر آموزش زبان بر آموزش فرهنگ نیز تأکید شد. با این حال، کمبود تحقیقات در خصوص تأثیرات فرهنگ ایرانی در آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان کاملاً مشهود است. روش کار در اینجا با تهیه پرسشنامه همراه با کنترل روایی صوری و محتوایی آن بوده است. پیکره مورد بررسی پنجاه فارسیزبان را در سنین و سطوح تحصیلی متفاوت دربر میگیرد که ممکن است به آنها با هدف تحلیل فراوانی عواملی به عنوان جاذبههای فرهنگی برای آموزش فرهنگ توجه شود. این موارد در سه بخش بررسی شده است: بررسی فراوانی جاذبههای فرهنگی ایران، تأثیر محیط یادگیری و جاذبههای فرهنگی در آموزش فارسی، و اثرگذاری برگزاری کلاس در محیطهای متفاوت و برگزاری کلاسهای فرهنگی. بر این اساس نتایج تحقیق که در قالب 6 جدول و نمودار عرضه شده، نمایانگر آن است که پیشزمینه فرهنگی نقش مهمی در یادگیری زبان دارد و سبب بروز نگرشهای مثبت یا منفی درباره زبان میشود.
کتاب حاضر شامل 10 مقاله در زمینه های فرهنگ، زبان وترجمه است، که پیش از این به طور جداگانه در مجامع علمی و در نشریه های تخصصی به صورت گفتار یا نوشتار ارائه شده است. مطالب این مجموعه، که چکیده سالها مطالعه، تحقیق و کار مداوم نگارنده است، در بیشتر موارد، جدید است و برای نخستین بار در زبان فارسی مطرح می شود.
این کتاب دربرگیرنده حکایات و داستانهایی از متون کهن فارسی در شصت درس برای دانشآموزان است که ضمن حکایتها، مضامین اخلاقی و ادبی به دانشآموز آموخته میشود.
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی انواع حالتهای دستوری در وفسی، از زبانهای ایرانی شمال غربی، و بررسی شیوههای حالتنمایی آنهاست. در اینباره، چهارده حالت دستوری در وفسی قابل شناسایی است که از طریق راهبردهای گوناگون زبانی به شرح زیر نشانگذاری میشوند: 1. استفاده از تکواژ به صورت پسوند؛ 2. استفاده از حروف اضافه؛ 3. استفاده از واژهبستها (حروف اضافه وابسته از لحاظ آوایی)؛ 4. استفاده از ترتیب واژگانی؛ و 5. استفاده از ویژگیهای زبرزنجیری. نتایج تحقیق، که در طی جدولهایی در مقاله آورده شده است، نشان میدهد که حالتهای «کنایی»، «مفعولی»، «مفعولی حرف اضافه»، «بهواسطه»، و «ملکی»، در گویش، با استفاده از تکواژهای تلفیقیِ حالت غیر مستقیم؛ همچنین حالت «بهواسطه» (علاوه بر راهبرد پیشین) در ساختهای خاص، با استفاده از واژهبست؛ حالتهای «ازی»، «بایی»، «برایی»، «ابزاری»، «مکانی»، و «حرکتی» از طریق حروف اضافه؛ و حالتهای «فاعلی» و «مطلق» از طریق ترتیب واژگانی و نوع ساختار جمله حالتنمایی میگردند. علاوه بر آن، در نمایاندن حالت »ندایی» در وفسی، از ویژگی زبرزنجیریِ آهنگ خیزان بهره برده میشود.
پژوهش حاضر تحليلي است مقطعي مقايسهاي که بر پايه مدل اقناع محدوديت انجام شده است. در اين پژوهش عملکرد نوجوانان يک زبانه فارسي زبان با نوجوانان دو زبانه آذري ـ فارسي زبان در درک ضرب المثلها در زبان فارسي مقايسه شده است. در انجام تحقيق 142 نفر دانش آموز از مقطع دبيرستان، در دو گروه يک زبانه و دوزبانه، با دامنه سني 15 تا 18 سال و در دو جنسيت زن و مرد به منظور بررسي تاثير متغيرهاي «بافت زباني»، «آشنايي» و «جنسيت» بر «سرعت درک» (زمان پاسخگويي) ضربالمثلهاي زبان فارسي مورد بررسي قرار گرفتهاند. آزمون مورد استفاده در اين مطالعه، آزمون درک ضرب المثل است که به صورت نرم افزاري تهيه شده، دادهها در آن به صورت فايل متني ذخيره و زمان پاسخگويي به سوالات به ميلي ثانيه اندازهگيري شده است. تحليل دادهها با استفاده از آزمون آماري تحليل واريانس دوطرفه و آزمون تي مستقل صورت گرفت. نتايج حاصل از تحليل دادهها تاثير معنيدار هر يک از اين متغيرها را نشان ميدهد، و کارايي مدل اقناع محدوديت در درک ضربالمثلهاي زبان فارسي را پشتيباني ميكند.