با توجه به نقش مهم و اساسي فرهنگ در نحوه تفکر، استنباط و استنتاج افراد يک جامعه، پژوهش حاضر در نظر دارد تا با کنکاش و واکاوي در مفهوم فرهنگ، به بررسي تفاوتهاي فرهنگي در دنياي غرب و ايران پرداخته و نشان دهد برخي از روشهاي گردآوري داده، ممکن است مناسب بافت ايران نباشند و گاهي به اشتباه توسط پژوهشگران و دانشجويان ايراني مورد استفاده قرار گيرند. پژوهشها نشان ميدهند فرهنگ ايراني نسبت به فرهنگ غربي داراي ويژگيهاي: غيرمستقيم، ارتباطي، چند وجهي، بافت ـ محور، تواضعي و استقرايي ميباشد. اين ويژگيها باعث ميشود استفاده از برخي ابزار پژوهشي مانند پرسش نامه، بلند بلند فکر کردن در حين انجام فعاليت، حل مساله و دفترچه خاطرات در بافت فرهنگي ايران مناسب به نظر نرسند و از اعتبار و روايي کافي برخوردار نباشند. در پايان، نتايج حاصل را در بافت پژوهشي ايران مورد بررسي و واکاوي قرار داديم و پيشنهادهايي براي تحقيق بيشتر ارائه نموديم.
گرچه مقالاتی که در این مجلد گردآوری شده در تاریخهای مختلف نگارش یافته اند ولی کتاب به نظر مولف دارای یکدستی نگرش در نظرگاه مورخی نهفته است که جهان و هرچه را که در آن هست – یعنی جانها و تن ها، تجربه ها و وقایع را – با حرکتی برگشت ناپذیر در ظرف زمان و مکان، می بیند. هدف عام، که در سراسر این رشته از مقالات وجود دارد، عبارت است از دستیابی به بینش روشنی از معنی این منظره مرموز فکر غالب همانا آرزوی مانوسی است که به موجب آن هریک از ما می خواهد جهان را تاحدیکه فهمش قدرت شناسایی آن را دارد به منزله یک کل متصل بشناسد. این فکر دارای نتایج عملی برای روش تاریخ نگاری است. قابلیت فهم تاریخ را نباید در یک چارچوب ملی جست و جو کرد. ما باید افق تاریخی خود را برای تفکر درباره یک تمدن کامل وسعت دهیم. اما این چارچوب وسیع هنوز بسیار تنگ است زیرا که تمدنها نیز مانند ملتها متعددند نه منحصر به فرد. تمدنهای مختلفی وجود دارند که باهم برخورد می کنند و از برخوردشان جامعه هایی دگرگونه با ادیانی بلند پایه تر، در این جهان به وجود می آیند. مع هذا این امر پایان جست و جوی مورخ نیست زیرا که هیچ دین بلندپایه ای تنها از لحاظ این جهان، قابل فهم نیست. تاریخ دنیوی ادیان بزرگ یک جنبه زندگی ملکوت آسمان است که این دنیا فقط بخشی از آن است. پس تاریخ وارد قلمرو الهیات می شود...
نوزده مقاله این دفتر در چهار مقاله کلی طبقه بندی شده اند: فرهنگ و آزادی، فلسفه و مسائل اجتماعی، مسائل مربوط به سوسیالیسم، و مساله روشنفکران. در بخش نخست درباره سیاست فرهنگی، نقش فرهنگ و رواداری در رشد دموکراسی، نقش مطبوعات، مفهوم نوآوری ادبی و اجتماعی و روند آزادیخواهی در کشورهای آفریقایی سخن گفته میشود. در بخش دوم بحثهایی درباره مرلوپونتی، مارکس و منتسکیو به میان می آید. بخش سوم به تحولات بلوک سوسیالیسم پرداخته روند تحولات را در کوبا و چین و شوروی دنبال می کند. بخش چهارم شامل دو مصاحبه است درباره روشنفکران و روابط آنان با مردم و قدرتها و ایدئولوژیها و مساله بحران هویت در آنان.
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود آموزش زبان انگلیسی وآسیبشناسی آن در مهد کودکها است. بدین منظور22 مهد کودک در سطح شهر مشهد انتخاب شدند، مورد مشاهده قرار گرفتندو در موارد لزوم، با مسوولان و معلمان مهد کودکها مصاحبه انجام شد. نتایج این پژوهش کیفی نشان داد که مهد کودکها فضاها و امکانات آموزشی مطلوب و مناسب آموزشی را ندارند، فاقد برنامه آموزشی مدون برای آموزش زبان انگلیسیاند، معلمان این مراکز عموماً فاقد صلاحیت تدریساند، آنان با روشهای آموزشی کودکان و زبان انگلیسی آشنایی کمی دارند و توجه خاص را به نیازهای عاطفی، شناختی و اجتماعی کودکان ندارند. در پایان، پیشنهادهایی برای ارتقای سطح آموزش زبان انگلیسی کودکان در مهد کودکها به مسوولان و معلمان داده شد.
فرآيند يادگيري هيچ گاه در خلا اتفاق ﻧﻤﻲافتد و محصول پاياني دربرگيرنده تعاﻣﻞهاي مختلف فراگير با دنياي اطراف است. در بيشتر مواقع، زبانآموز در قالب يك رابطه دو طرفه معلم ـ زبانآموز سنجيده ﻣﻲشود و در اين محدوده، محيط آموزشگاه و كلاس درس، اولين و آخرين ﻧﻘﻄﻪاي است كه به آن نگريسته ﻣﻲشود. با توجه به اهميت عوامل اكولوژيك و محيطي در يادگيري زبان انگليسي، در اين مطالعه ميكوشيم به صورت كيفي نقش والدين در كيفيت يادگيري زبان آموزان را بررسي كنيم. بررسي نحوه تعامل موثر بين زبانآموز و خانواده، چگونگي و مقدار دسترسي به كالاهاي فرهنگي از قبيل رايانه و اينترنت و تاثير آن در يادگيري و ميزان ارزﺵگذاري خانوادﻩها نسبت به يادگيري زبان انگليسي از جمله اهداف اين تحقيق هستند. يكي از مواردي كه انگيزه اين مطالعه را به وجود آورد، اين است كه هوش و استعداد تنها عوامل شكست و موفقيت در يادگيري زبان انگليسي نيستند و ممكن است مغايرتي بين هدﻑگذارﻱهاي موسسههاي زبان و خانواده وجود داشته باشد. ٣٥ خانوادﻩ در اين تحقيق شركت كردند كه فرزندان آنها در موسسههاي زبان انگليسي در سطح شهر مشهد آموزش ﻣﻲديدند. از اين خانوادﻩها و فرزندانشان مصاحبه شد. نتايج مصاحبهها حاكي از به كارگيري راهبردهاي مختلف خانوادﻩهاي زباﻥآموزان ضعيف و قوي است. در پايان، پيشنهادهايي براي ارتقاء كيفيت تعاملهاي آموزشي والدين و زبانآموزان اراﺋﻪ كردهايم.