اين پژوهش تلاش مي‌کند حس‌آميزي را بر بنيان نگاهي شناختي به ساختار زبان، مورد بررسي و بازکاوي قرار دهد. بنيان نظري اين تحقيق بر نظريات جوزف استرن، معناشناس، استفان اولمان، زبان‌شناس و آزگود دانشمند روان‌شناس استوار شده است. نويسنده از اين رهگذر تلاش مي‌کند تا ماهيت اين عنصر زباني را از استعاره تبيين و بر فرايندهاي ادراکي و تاثيرات عاطفي و ذهني گوينده هنگام کاربرد حس‌آميزي تاکيد کند. از اين رو پس از طرح و تشريح فرايند شکل‌گيري حس‌آميزي، آن را به عنوان يک مقوله ادراکي و عصب‌شناختي مورد بررسي قرار داده، ساخت و ساختار حس‌آميزي را با ذکر نمونه‌هايي از ادب فارسي تشريح مي‌کند. آنگاه پديده حس‌آميزي در هنر و پديده‌هاي زباني (شعر و نثر) مورد بازکاوي قرار مي‌گيرد. دستاورد علمي، پژوهش حاکي ازاين مطلب است که حس‌آميزي به لحاظ ماهيت، استعاره‌اي است که در آن از يک مقوله ادراکي به مقوله ادراکي ديگر نوعي انتقال معني، بربنيان تشابه و تداخل ديده مي‌شود. اين مساله ريشه در ساختار استعاري و نظام‌گزينشي تفکر انسان دارد. همين امر سبب مي‌شود که حس‌آميزي در شاخه‌هاي گوناگون هنر از جمله سينما، نقاشي و موسيقي فراوان به کار گرفته شود. مکتب‌هاي ادبي نيز به حسب ايدئولوژي و تفکر گروهي خود، از حس‌آميزي نه فقط براي تصويرآفريني، بلکه براي انتقال معني و تاثير ادراکي بر مخاطب به گونه‌هاي متفاوتي بهره مي‌گيرند.

منابع مشابه بیشتر ...

58bbd261a44f9.PNG

تمثیل رؤیا به مثابه یک نوع ادبی

فاطمه فرهودی‌پور

تمثیل رویا به گونه‌ای از داستان‌های تمثیلی اطلاق می‌شود که عناصری چون رویاگونی، حضور راهنما، سفر به جهان ماورا، بازگشت به جهان بیداری و بازگویی داستان سفر، به شکل قراردادی در آنها تکرار می‌شود. متن‌های این نوع ادبی ویژگی اسطوره‌ها را دارند؛ بارها در متن‌های پس از خود باززاده شده و با همدگیر در مکالمه‌اند. منشا این نوع داستان‌پردازی، به زمان و مکان معینی محدود نیست و در عالم اسطوره‌ها و قبایل بدوی دور از قلمرو تمدن‌های بزرگ جهان هم نظایری دارد. این نوع ادبی پیش از آنکه حاصل گرده‌برداری تمدنی از تمدن دیگر باشندف به محتوای کهن‌الگویی بشر و تخیل او از مفهوم مرگ و زندگی دوباره وابسته است. با توجه به اینکه این نوع روایت ساختار واحدی دارد و از قراردادهای یکسانی پیروی می‌کند، در این نوشته کوشیده‌ایم ساختار و کارکردهای بیش از بیست روایت از سفرهای روحانی در چهان مردگان را در گستره زمانی و مکانی گوناگون استخراج، مقایسه و ذیل نوع ادبی «تمثیل رویا» دسته‌بندی کنیم.

5842553dae8ed.PNG

تربیت در مکتب عرفان و رابطه آن با روانشناسی

محمد استعلامی

پیران مکتب عرفان بارها به این نکته اشاره کرده‌اند که حقایق این مکتب با نوشتن و تعلیم آموخته نمی‌شود و فقط اهل درد و صاحبدلان توانایی درک آن را دارند. با این حال صدها کتاب و رساله و منظومه و دیوان از متفکران این مکتب برجای مانده و یکی از دلاویزترین جلوه‌های اندیشه آدمی را پدید آورده است. در این مجموعه گرانبهای ادبیات عارفانه روابط انسانی و مسئله تربیت به نحوی مطرح شده است که می‌توان گفت دارای یک روش قابل بررسی است. از جمله امتیازات این روش توجه عمیق پیران و مربیان به روان آدمی و رابطه زمینه‌های روانی با جنبه‌های اجتماعی زیست انسان است و جالبتر این است که خطوط اصلی این توجه با تربیتی که قرآن کریم بر آن تکیه می‌کند هماهنگی دارد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

589976d4c58e4.PNG

استعاره مفهومي نور در ديوان شمس

مینا بهنام

در اين مقاله با استفاده از نظريه‌شناختي استعاره معاصر، كاركردهاي استعاره نور و خوشه‌هاي تصويري مرتبط با آن يعني خورشيد، آفتاب، شمع، چراغ و... در غزل‌هاي مولوي تبيين مي‌شود. از رهگذر بررسي نور در ديوان شمس درمي‌يابيم که شناخت و معرفت مقوله‌اي بصري است و به عنوان انگاره استعاري اوليه در ژرف ساخت اين اثر نمودار مي‌شود؛ مولوي با توجه به اين انگاره و انگاره ثانوي «جهانِ غيب نور است»، نور را به مثابه خدا، انسان کامل، مکان، خوراک و شراب، وجود، هدايت و اميد و نيز وسيله‌اي براي تبيين مقوله فنا و بقا برمي‌شمارد. اين انگاره‌هاي استعاري براي تحليل و تبيين مقولات انتزاعي موردنظر مولوي بستري مناسب است و انسجام درون‌متني غزل‌ها را در پرتو ايده‌اي واحد و انگاره‌اي نخستين به تصوير مي‌كشد.

مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله
57a81e0525258.PNG

تفاوت راوي قصه‌نويس و قصه‌گو در داستان «شير و گاو» از کليله و دمنه و داستان‌هاي بيدپاي

مینا بهنام

در اين پژوهش با رويکردي تطبيقي، دو متن کلاسيک فارسي (داستان‌هاي بيدپاي و کليله و دمنه) با توجه به شيوه روايت آنها بررسي شده است. فرضيه مقاله، وجود تفاوت‌هايي در شيوه‌هاي روايتگري اين دو اثر است به اعتبار وجود سبک گفتاري در يکي و سبک کتبي و منشيانه در ديگري. حضور راوي در آغاز حکايت‌ها، راوي درون متني و برون متني، نقش راوي در برجسته کردن واژگان، لحن راوي، شيوه نتيجه‌گيري راوي (گوينده و نويسنده) در پايان حکايت‌ها، نگرش راوي به شخصيت‌هاي داستان، حضور آشکار راوي در پايان داستان و چگونگي پايان‌بندي روايت، مواردي هستند که در دو کتاب مقايسه شده‌اند و در نهايت فرضيه پژوهش (تفاوت دو روايت در شيوه روايتگري) اثبات شده است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در نثر و متون فرهنگ و تمدن/افسانه و حکایات
مقاله