مرگ، يکي از رازناکترين و بزرگترين رويدادهاي زندگي است. بنمايه بسياري از آثار ادبي نويسندگان جهان بر مرگگريزي نهاده شده است. اما اريک امانوئل اشميت (Eric-Emmanuel Schmitt) نويسنده معاصر فرانسوي، نه تنها با نفرت به مرگ نمينگرد، که با نگرشي واقعگرايانه، ميکوشد تا با کاربست عناصر معنوي مرگ، را به عنوان پديداري متعارف از جهان هستي معرفي کند. اسکار و خانم رز (Oscar et la dame rose) اثر برجسته داستاني او، روايت کودک بيماري است که در آستانه مرگ است، ولي نويسنده با تسلط بر روان کودکانه او، دنيايي خيالانگيز براي او ميآفريند. از اينروست که ديگر مرگ نه چهرهاي کريه که رخساري وسوسهانگيز دارد. در اين جستار سعي ميشود به تحليل روانشناختي مرگ در اين اثر داستاني پرداخته شود تا بتوان براي پرسش زير پاسخ مناسبي يافت: در اين اثر، چه عواملي در پذيرش مرگ به عنوان واقعيتي انکارناپذير موثرند؟ همچنين، با بررسي رويکردهاي رواني شخصيتهاي داستان، نشان خواهيم داد که اشميت با دسته بندي افراد به «مرگگريز» و «مرگپذير»، اين مفهوم را که در فراسوي نمودهاي عيني جاي دارد، به عنوان پديداري ملموس و قابل درک به مخاطب معرفي مينماياند.
کتاب دین اشکانیان که به دست اردشیر خدادادیان نوشته شده است که انتشارات آن از نشریه بررسیهای تاریخی می باشد. در این زمان همچنان مثل دوره هخامنشیان دین های گوناگون آزاد دارند و هیچ دشواریی در این کار نشده است. مقدار کمی از انسانهای اشکانی دین های زروانی و زرتشتی داشتند و ادیان دیگر مثل دین بودا و یهود و یونانی همچنان پیروانی کرده اند. خود یکی از شاهان نخستین اشكانی مذهب ایران باستان قبل از زرتشت را داشتند میترا و آناهیتا را ستایش می نموده اند . در وسط زمان اشكانی مذهب زرتشت ترویج یافته است و بعضی از شاهان اشكانی بدان روی آورده اند. حاکمیت چهارصد و هفتاد ساله اشکانی آن گونه که می بایست نتوانست دنباله رو تمدن هخامنشی باشد و به آن زندگی دوباره ببخشد.
جلال الدين عبدالرحمن سيوطي از علما و نويسندگان بزرگ عصر مماليك و از پيشتازان عرصه تاليف و يكي از پر اثرترين نويسندگان اسلامي است، تعداد آثار او را بيش از 500 اثر ذكر كردهاند، در اكثر زمينههاي ديني و ادبي آثار مهمي بر جاي نهاده است. كتابهاي او در موضوعات تفسير و علوم قرآن، حديث، فقه، علوم عربي (لغت، صرف، نحو، معاني و بيان) تاريخ و طبقات و … ميباشد. در مقامهنويسي نيز دستي داشته و حدود 25 مقامه از او به يادگار مانده است. از مهمترين آثار او الدر المنثور في التفسير بالماثور، الاتقان في علوم القرآن، الجامع الصغير في الحديث البشير النذير، المزهر في علوم اللغه و انواع ها، الاقتراح في اصول النحو و تاريخ الخلفا ميباشد. در اواخر عمر عزلت گزيده و ترك تدريس و افتاء نموده است و پس از 62 سال عمر پر بار در سال 911 هـ.ق در قاهره بدرود حيات گفت.
تئاتر خیابانی یکی از اشکال نمایشی است که کمتر در جامعه ما و حتی در میان هنرمندان مورد توجه واقع شده است. این نمایش که غالباً در فضای باز انجام میشود، به واسطه صمیمیت حاکم بر فضای آن، و نیز به خاطر بیان دردهای اجتماعی، میتواند در جامعه مؤثر واقع شود. تئاتر خیابانی کارکردی دوگانه دارد، نخست، کارکرد جشنوارهای آن است که به صورت نمایشهای دسته جمعی و کارناوالهای شادی برگزار میشود و سبب ایجاد همدلی در میان شهروندان میشود؛ اما کارکرد دیگر آن، اجرای نمایشهایی است که دارای ویژگیهای اعتراضآمیز و عصیانگرانهای است، که بیانگر تناقضهای فرهنگی و یا کاستیهای اجتماعی است. در این مقاله، ضمن شناسایی رویکردهای گوناگون موجود در عرصه این گونه نمایش، به بررسی ویژگیها و دغدغههای موجود در آن میپردازیم، و راهبردهای لازم را برای رسیدن به قابلیتهای مؤثر آفرینش هنری بررسی میکنیم.
در اين مقاله، ما ديدگاه لكان را درباره زبان و ناخودآگاه بررسي ميكنيم. ديدگاههايي كه برگرفته از تئوريهاي «فرويد» است. ژاك لكان براي ناخودآگاه ذهن انسان ساختاري شبيه به ساختار زبان قايل است. يعني همان رابطه دال و مدلول حاكم در نظام زباني كه در ساختار ناخودآگاه ذهن نيز وجود دارد. به عبارت ديگر، همچنان كه بكارگيري دالهايي همچون اصوات و كلمات، زنجيرهاي از مدلولها يا معاني را در ذهن مخاطب ايجاد ميكنند، ناخودآگاه ذهن نيز در تماس با دالهايي همچون مزه خوراكيها، رايحه برخي اشياء يا اشخاص و يا ديدن بعضي از تصاوير، خاطراتي را از گذشته به صورت مدلولهايي در ذهن ما بيدار میكند. پيش از لكان، ساختارگراياني همچون كلود لوي ـ استروس نيز، براي تمامي فرايندهاي اجتماعي، از جمله زبان، ساختاري بنيادين قايل بودند كه غالب اوقات به شكل ناخودآگاه باقي ميماند. درست همانند زبان كه زنجيرهاي از واحدهاي نشانهاي و نمادين را تشكيل ميدهد، ناخودآگاه انساني نيز مجموعهاي از عناصر نشانهاي را كه حاصل اميال ارضاء نشده فرد است، همچون كدها و رمزگان زباني درخود ذخيره ميكند. لكان به تآسي از فرويد، ميان سه مفهوم «نيـاز»، «كشش» و «ميل» تفاوتي اساسي قائل است؛ و در حالي كه مفهوم نخست را يك نيرويي فيزيكي قلمـداد ميكند، براي دو مفهوم ديگر فرايندي روانشناختي قايل است. لكان فرضيه «عقده اديپ» را وارد نظام زباني ميكند. از ديدگاه او وقتي كه كودك متولد ميشود، در فضايي رقابتي با پدر، براي تصاحب مادر قرار ميگيرد، حال اين كودك يراي رقابت با پدر بايد در همان نظام نماديني كه پيش تر پدر وارد آن شده، حضور يابد و از زبان به عنوان ابزاري براي ايجاد اين گفتمان استفاده كند. اين مقاله تلاشي است تا چگونگي تشكيل گفتماني را با حضور عنصر زبان به عنوان نظامي نمادين نشان دهد، نظامي كه در ذهن كودك شكل گرفته تا او را در فضايي رقابتي با پدر براي تصاحب مادر قرار ميدهد.