بر مثنوي مولانا از زمانهاي گذشته تا امروز شروح و تفاسير گوناگوني نوشته شده است و شارحان هر كدام به مذاق خود توجيهاتي براي حل دشواريهاي آن آوردهاند. در اين مقاله با ذكر نمونه، درباره اختلاف نظر شارحان بحث شده و نتيجه گرفته شده است كه براي گشودن پيچيدگيهاي اشعار مولانا بايد پيوستگي مطالب را همواره در نظر داشت و كليد گشايش هر مشكلي را در درجه اول بايد در خود مثنوي جستجو كرد.
کتاب احادیث مثنوی مشتمل است بر مواردی که مولانا در مثنوی از احادیث استفاده کرده است با ذکر وجوه روایت و مآخذ آنها. دلیل تالیف کتاب به اعتقاد نویسنده آن بود که نویسنده وقتی مثنوی را مطالعه میکرد هروقت به تعبیری چون "در حدیث آمد" و "گفت پیغمبر" یا "مصطفی فرمود" برمیخورد مایل بود اصل حدیث را پیدا کند و ناچار به حواشی و شروحی که بر آنها اعتماد داشت مراجعه میکرد تا اینکه به تدریج به شروح مثنوی و حاشیه عبداللطیف عباسی موسوم به "لطائف معنوی" دست یافت و از مطالعه و مقایسه آنها متوجه شد که در بعضی موارد هریک متن خبر را بصورتی نقل کرده و یا آنکه جمله نقل شده را بعضی خبر و دسته ای مثل یا از کلمات بزرگان شمردهاند و بر آن شد که فهرستی از مطالب مثنوی که متفرقا در دفاتر ششگانه آمده است فراهم آورد تا بحث در عقاید و افکار مولانا بر اساسی درست و پایه ای استوار میسر گردد و حل مشکلات مثنوی بوسیله خود آن و از راه مقایسه مطالب که مکرر شده است، صورت پذیرد.
در این مقاله به نوعی ساختارشکنی و سنتگریزی در مثنوی معنوی پرداخته شده و نویسنده، آنرا با سایر آثار بزرگ ادبیات فارسی مقایسه کرده است. این مقوله معطوف است به نحوی شروع مثنوی که برخلاف دیگر آثار ادبی فارسی به جای اینکه سخن با نام خدواند، نعت رسول اکرم و سایر بزرگان دین آغاز شود و در شکوائیه معروف از زبان نی، نهفتههای روح انسان از جانب کسی بازگفته میشود که به والاترین تجربههای عرفانی دست یافته است و او، کسی نیست جز مولانا جلال الدین بلخی، با توجه به نکته محوری فوق، تعریف جامع و کاملی از «ادب»داده میشود و نویسنده، صلای بیادبی در آغاز مثنوی را نیز نوعی عرض ادب در پیشگاه خداوند تعبیر و تفسیر میکند که مولوی در شکوائیه خود به زیباترین شکل باز گفته اشت. در این مقاله، گذشته از مثنوی و دیوان شمس از منابع معتبری چون تمهیدات عین القضاة، مناقب العارفین شمس الدین احمد افلاکی نیز بهره گرفته شده است.
متون کهن، به ویژه متون پیش از حمله مغول، همچون گنجینههایی از واژهها و اصطلاحات، پشتوانهای استوار برای زبان فارسی امروز به شمار میآیند. گونهکهن بسیاری از واژهها را میتوان در این متن بازجست. بسیاری از واژهها، که امروز نشان آنها را تنها میتوان در فرهنگهای لغت جست، در متنهای قدیمی یافت میشوند. حتی گاهی میتوان واژههایی در این کتابها پیدا کرد که در فرهنگهای موجود اثری از آنها نیست. در این میان، جایگاه متنهای کهن علمی، از آن روی که سرشار از اصطلاحات علمیاند، در روزگاری که نقش زبان فارسی به عنوان زبان علمی در هجوم واژههای دانشهای گوناگون رو به ضعف مینهد، در خور توجه است. درست است که بسیاری از مفاهیم دانشهای قدیم امروز نادرست و خرافی به شمار آمده و منسوخ شده است، اما میتوان از واژههای علمی کهن به عنوان قالب و ظرفی برای مفاهیم علمی روز استفاده کرد.
كتاب تاريخي ـ ادبي «تاج المآثر» يكي از كهنترين منابع تاريخ غوريان است كه مولف آن خود در دستگاه حكومت غوريان هند ميزيسته است. تاج المآثر، كه در سال 602 هجري قمري به رشته تحرير درآمده، افزون بر اهميت تاريخي از اهميت ادبي بسياري نيز برخوردار است. اين كتاب با بهرهگيريهاي فراوان از صنايع ادبي و استشهادهاي بسيار به اشعار تازي و پارسي از كتابهاي پيشرو نثر فني فارسي به شمار ميرود و به نوبه خود در آثار پس از خود تاثير قابل توجهي داشته است. متاسفانه با وجود ويژگيهاي منحصر به فرد اين كتاب تاريخي ـ ادبي كهن، تاج المآثر تاكنون در ايران به چاپ نرسيده و تحقيق مستقلي نيز درباره اين كتاب و نويسنده آن انجام نشده است. كوشش نويسندگان در اين مقاله بر آن بوده است تا ضمن اينكه با ديدي تحليلي و انتقادي ويژگيهاي اين كتاب را مورد بررسي قرار ميدهند، طرحي از زندگينامه مولف را نيز ـ كه در منابع به صورت ناقص و مغشوش ارايه شده است ـ به دست دهند و به سوالاتي در زمينه برخي جنبههاي ناشناخته زندگي او چونان مذهب و تصوف وي پاسخ دهند.