بيان مسئله اين است كه در دوران معاصر تلقيهاي گوناگون از شعر چيست؟ آيا شعر داراي محتواي اخلاقي و تربيتي است، يا صرفاً جنبه آفرينش زيبايي دارد. مسائل سياسي و اجتماعي در شعر درج ميشود يا اينكه اساساً شعر بخشي از فرهنگ و الهام است. هدف مقاله اين است كه به كاملترين و امروزيترين تلقي از شعر دست يابد و در اين روند دريافتها و تئوريهاي گوناگوني كه به عنوان فن شعر بيان شده است، بررسي شود. در حال حاضر مهمترين تلقي شعر و تنظيم فن شعر و يا نقد شعر بر پايه مظاهر فرهنگ و الهامات شاعرانه صورت ميپذيرد. ماهيت شعر به گونهاي كه همه اهداف را در بر داشته باشد، همان القاي فرهنگي يا بخش مهمي از فرهنگ است كه فراگير مينمايد. چگونگي پژوهش مراجعه به آراي گوناگون و تئوريهاي قديم و جديد است كه از طريق شناخت، مقايسه و ترجيح مهمترين تئوري بيان ميگردد.
کتاب ادبیات حزبی و نظریات لنین درباره ادبیات و هنر ترجمه مهدی سپهر است که در سال 1358 توسط انتشارات شباهنگ به چاپ رسیده است.
کتاب سفینه المحمود اثری از محمود ميرزا قاجار به كوشش دكتر خيام پور در دو جلد اين كتاب به احوال و شخصيت و افكار فتحعليشاه قاجار و جامعه شناسي دوران وي ميپردازد ...محمود ميرزاي قاجار در كتاب خويش "سفينه المحمود" حدود مملكت آذربايجان را با دقت تمام ترسيم كرده است. وي حدود شمالي آذربايجان را به دربند در داغستان روسيه و گرجستان در قفقاز؛ و حدود غربي آذربايجان غربي را در غرب به ارزروم (ارضروم) در شمال شرق تركيه مي رساند. او شهرهاي اوردوباد، ايروان، قره باغ، شكي، شروان، دربند، قبه، باكو، بيلقان در قفقاز و همچنين شهر تالش در ساحل درياي خزر، شهر همدان و شهر فعلا كردنشين ساوجبلاق (مهاباد) در شمال غرب ايران را از شهرهاي معروف مملكت آذربايجان دانسته است. وي مي گويد: «مملكت آذربايجان و تشخص ولايات آن: در ابتدايش از رودخانه قيزيل اوزن است و انتهايش به گرجستان متصل، از طرفي به ارزنه الروم و دربند. معروف به چند شهر است، اعظم [آنها] دارالسلطنه تبريز. قصبات و شهرهاي معروفش به اين تفصيل است: اردبيل، اهر، مشكين، سراب، خلخال، تبريز، مرند، اردوباد، ساوجبلاق، سلماس، خوي، نخجوان، ايروان، گنجه، قره باغ، شكي، شروان، دربند، قبه، بادكوبه، تالش، بيلقان، ارومي، صائين قلعه، همدان. اهل آن ديار به صداقت معروفند و اغلب ترك زبانند...
در قرن هفدهم میلادی، گروهی از شاعران انگلیسی به سبکی سرودند که بعدها به مکتب «شعر متافیزیکی» معروف شد. مشخصات اصلی این نوع شعر که بیشتر از طریق آثار کسانی چون جان دان، جورج هربرت، اندرومارول، ریچارد کراشا و هنری وان شناخته میشود عبارتاند از توجه بسیار به مطالب انتزاعی و معانی نسبتاً دور از ذهن و پیچیده و بخصوص به کارگرفتن نوعی مضمون که آن نیز به «مضمون متافیزیک» معروف است.
ساختارگرایان که بیش از هر چیز به قوانین کلّی حاکم بر ساختارها میپردازند، در برخورد با روایت، به جای توجّه به زبان موجود در متنی خاص، دغدغه قیاسهای زبانشناختی دارند و در نتیجه، برای بررسی طرح هر داستان به دنبال انطباق ساختار یک روایت و نحو یک جمله هستند، تا از این طریق بتوانند به الگویی کلّی برای همه داستانها دست یابند. در همین راستا، بسیاری از روایتشناسان ساختارگرا، از جمله کلود برمون، سعی کردهاند تا این الگوی ساختاری را به گونهای گسترش دهند که امکان بررسی آن در هر نوع داستان فراهم شود. در مقاله حاضر، پس از مروری کوتاه بر نظریّههای روایت، به الگوی برمون که بر پایه چگونگی روابط میان کوچکترین واحدهای روایی استوار است و انطباق آن با طرح داستان شیر و گاو کلیله و دمنه پرداخته میشود تا علاوه بر بررسی طرح این داستان و ویژگیهای آن بر اساس دیدگاهی جدید، قابلیّتهای انطباقپذیری این الگو نیز در چنین داستانهایی مشخّص شود.