در این مقاله برآنیم تا ضمن تبیین فرایند ترجمه به مثابه کنشی زبانی ـ فرهنگی، پیامدهای حاصل از تأثیرات پنهان ترجمه از زبان انگلیسی را بر مقوله وجهیت زبان فارسی مورد بررسی قرار دهیم و در قالب یک مطالعه اولیه آن دسته از صورتهای دستوری و نقشهای گفتمانی افعال وجهی را که در اثر ترجمه تغییر پیدا کردهاند شناسایی کنیم. برای انجام این کار، دادهها از گونه مکتوب روانشناسی تعلیم و تربیت انتخاب گردیدند و سپس در قالب دو گروه متون ترجمهشده و تألیفی در دو مقطع زمانی متفاوت به لحاظ مدت و میزان تماس زبانی دو زبان فارسی و انگلیسی، طبقهبندی شدند. در نهایت پس از تجزیه و تحلیل دادهها میزان قوت و ضعف صافی فرهنگی زبان فارسی و همگرایی یا واگرایی افعال وجهی بررسی و ارزیابی شدند.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
کتابی که اکنون به اهل علم به ویژه علاقه مندان زبان انگلیسی که اکنون زبان علم جهان به شمار می آید عرضه می شود نصاب انگلیسی است که شاهزاده معتمدالدوله فراهانی میرزا به فرمان شاهزاده اعتضادالسلطنه آن را در سال 1283 هجری قمری مطابق 1866 میلادی به نظم در آورده و به صورت چاپ سنگی منتشر شده است. انگیزه تدوین این نصاب و روش تحریر آن را در دو صفحه آغازین کتاب یاد می کند سپس ابیات را نقل و آنگاه در ذیل هر بیت واژه های عربی و فارسی و انگلیسی را در می آورد. در حواشی نسخه چاپی یادداشتهایی دیده می شود که ظاهرا از خود مولف است زیرا بیشتر عبارت "منه" در پایان یادداشتها دیده می شود. یادداشتهای یاد شده و همچنین تصحیحات قیاسی که در واژه ها صورت گرفته همه در زیرنیس آورده شده است.
برخي مطالعات انجام شده درباره محمولهاي مرکب بيانگر آن است که افعال سبک از نظر معنايي، رنگ باختهاند و فاقد توان معنايي کافي براي عهدهدارشدن نقش محمول مستقل هستند .(Jespersen, 1965; Cattell, 1984; Grimshaw & Mester, 1988) در اين نوشته، ضمن پذيرش ناقصبودن محتواي معنايي افعال سبک، به اين موضوع ميپردازيم که چنين ادعايي موجب ناديده گرفتن رابطه معنايي فعل سبک و فعل اصلي متناظر با آن شده است. ادعاي مقاله اين است که افعال سبک به صورت کاملا نظاممند در حفظ ويژگيهاي طرح واره نيروي محرکه، با فعل اصلي متناظر مرتبط هستند؛ اما حوزه مفهومي که در آن ساخت نيروي محرکه اعمال ميشود، از حوزه فيزيکي به حوزه انتزاعي روان شناختي منتقل ميشود. در واقع، عقيده بر اين است که با اينکه افعال سبک داراي معاني کاملا قابل پيشبيني نيستند، سهم معنايي آنها نظاممند و تا حدي شفاف است. مطالعه حاضر با تمرکز بر دو فعل سبک «کردن» و «داشتن» سعي دارد در حد امکان اين نظام مندي را آشکار کند.
استفاده از زمان دستوري براي بيان مفاهيم وجهي، يا به عبارتي شيوههاي استفاده از زمان دستوري به عنوان ابزار اعمال نظر گوينده در مورد محتواي گزاره در زبان فارسي، موضوعي است که در مقاله حاضر مورد بررسي قرار ميگيرد. نتايج اين بررسي نشان ميدهد که ساختارهاي زماني در زبان فارسي چه در زمان گذشته و چه غيرگذشته در قالبهاي مختلفي از جمله شرطي، انعکاس اشارهاي و ساختار تمنايي و التزامي به طور فعال در انتقال مفاهيم وجهي نقش دارند و در اکثر اين موارد زمان دستوري به کمک عناصر بافتي و نشانگرهاي وجهي به جاي ايفاي نقش اوليه مکان يابي زماني، نقشي وجهي را ايفا مينمايد. همچنين به نظر مي رسد فرآيندهاي شناختي از جمله نگاشت استعاري و فضاسازي ذهني در کنار مسائل بافتي و کاربردشناختي، نقش ضروري در شکلگيري کارکردهاي وجهي زمان دستوري در زبان فارسي ايفا ميکنند.