چرنداب نام یکی از محلات کهن تبریز و نیز نام یکی از مهمترین گورستانهای تاریخی شهر تبریز است. تنها آثار به جای مانده از گورستان تاریخی چرنداب و مزارات آن، سنگ قبرهای صندوقی شکل است که در بدنه دیوار برخی از بناهای تاریخی این محله و یا در کوچه پس کوچههای آن به چشم میخورد. عرصه گورستان تاریخی چرنداب تا حدود سال 1313 ش. معین و مشخص بوده، لیکن از این تاریخ به بعد با احداث خیابان و ساخت و ساز در عرصه آن، آثار به جای مانده از بین رفته است، ولی با این حال، هنوز هم میتوان حدود تقریبی آن را بر اساس شواهد و اسناد موجود مشخص نمود. آنچه که در نوشتار حاضر بررسی میشود، پیشینه تاریخی این مکان و نیز گزارشهای تاریخی موجود درباره چرنداب از ادوار مختلف تاریخی تا دوره معاصر است. همچنین تلاش شده است شرح مختصری از آثار و احوال بزرگان مدفون در مزارات چرنداب از منابع تاریخی استخراج و ارایه گردد. مهمترین منبع تاریخی درباره چرنداب و بزرگان مدفون در آن،کتاب روضات الجنان و جنات الجنان است. این کتاب با آنکه درباب مزارات اکابر و اولیای تبریز و حواشی آن تحریر یافته، لیکن اطلاعات سودمندی در خصوص محلات تاریخی تبریز در بردارد و بیشترین اطلاعات مربوط به چرنداب و اهل مزارات آن در این کتاب ارایه شده است. همچنین تلاش شده بر اساس آثار بر جای مانده و نیز نقشههای تاریخی شهر تبریز، محدوده این محوطه تاریخی مشخص گردد.
کتاب حاضر سالنامه دانشکده ادبیات تبریز است که در سال 1330 توسط اداره انتشارات دانشگاه تبریز به چاپ رسیده است.
این مجموعهی مصور دربرگیرندهی شرح احوال و آثار 63 بانوی فرهیخته و هنرمند تبریز در زمینههایی نظیر خوشنویسی، نقاشی، تذهیب، نویسندگی، قالیبافی، سفال، گلسازی و نمایش است.
نظر فلاسفه و علمای تاریخ در باب مفهوم تاریخ و رسالت این علم متفاوت بوده و هرکدام بنوعی آن را تفسیر نموده اند. مهمترین این نظرات عبارتست از: مطالعه گذشته از طریق حال، بررسی مجموعه زاد و مرگ جوامع، تحقیق علل رویدادهای تاریخی و یافتن سیر تحول تاریخ، تجربه مورخ، مبارزات تاریخی طبقات تاریخ فکر و اندیشه بشر، تاریخ پادشاهان و سرداران و شرح اعمال آنها، و بلاخره عده ای تاریخ را عبارت از سرگذشت تمدن و فرهنگ ملل شمرده و وظیفه مورخ را بررسی مراحل تولد و جوانی و پختگی و بلوغ و زوال فرهنگها دانسته اند...تمدن امریست محسوس و عینی، هرگز ارثی نبوده بلکه جنبه اکتساب دارد و هر نسل با استفاده از تجربیات گذشتگان خویش به محتوای آن تکامل و غنا می بخشد. و فرهنگ: فرهنگ مفهوم کلی تر و قدیم تر از تمدن دارد، زیرا بشریکه هنوز به مرحله تمدن نرسیده بود، یعنی ابزارسازی نمی دانست و تولید او هنوز بر پایه اقتصادی جمع آوری خوراک مبتنی بود، با این حالت فرهنگ مستقل و معتبری برای خود داشت. تصویرهایی که بر دیوار پناهگاههای طبیعی بشر اولیه هنوز آهنگ در این غارها زمزمه می شد، دلیل بر فرهنگ خواهی و اساسا فرهنگی بودن انسان ابتدایی می باشد...