در زبان‌هايي كه ويژگي آرايش نحوي آزاد دارند، قلب نحوي مي‌تواند سازه‌هاي مختلف جمله را جابه جا كند. مي‌ياگاوا (2001) مدعي است كه در زبان تركي با اعمال قاعده قلب نحوي، عناصر غير فاعلي به مشخصگر گروه زمان حركت مي‌كنند و فاعل در جايگاه اصلي خود، يعني مشخصگر گروه فعلي سبك باقي مي‌ماند. در اين مقاله مي‌خواهيم با تكيه بر رويكرد مطابقت در مدل كاوشگر ـ هدف برنامه كمينه‌گرايي و ارائه مثال‌هاي كافي نشان دهيم برخلاف ادعاي مي‌ياگاوا، سازه موجود (فاعل) در مشخصگر گروه فعلي سبك با توجه به نقش دوگانه مطابقت (بازبيني مشخصه‌هاي غير قابل تعبير عنصر زمان و دريافت حالت فاعلي) بايد به مشخصگر گروه زمان حركت كند و در زبان تركي آذري با اعمال قاعده قلب نحوي، عناصر غير فاعلي مانند مفعول طي عملكرد مطابقت در طول اشتقاق نحوي، به جايگاهي قبل از گروه زمان كه از آن به عنوان جايگاه تاكيد ياد مي‌شود ارتقاء پيدا مي‌كنند، زيرا مشخصگر گروه زمان توسط فاعل پر مي‌شود. پس قاعده قلب نحوي در زبان تركي آذري همان مبتداسازي است و چنانچه در فرايند توليد جمله، به دلايل معنايي و كلامي، نيازي به تاكيد يا مبتداسازي باشد، گروه نقش نماي يادشده در جايگاهي قبل از گروه زمان قرار مي‌گيرد.

منابع مشابه بیشتر ...

62cd4af1a4f26.png

نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترک‌های ایران

محمد رحمانی‌فر

نویسنده در این کتاب در آغاز به جمع‌بندی مسائل و استنتاجات ریشه‌شناسی و اتیمولوژی نام‌های جغرافیایی ایران می‌پردازد. سپس از تقسیم زبان‌ها و السنه دنیا و جایگاه زبان ترکی در جهان و قوانین موسیقایی هماهنگی آوایی در ترکی سخن گفته شده است و پس از واردشدن در مباحثی چون تمدن پروترک، ها، سومرها، هوری، اشکانی، اوراراتی، کاسی، لولویی، قوتی، سکاها و نهایت هون‌ها وارد بحث‌های موجزی در تاریخ و کیفیت فرهنگ پربار و سرشار ترکی آذربایجان شده است.

58bbcabd2d857.PNG

تبیین تنوع ساخت‌های نحوی در زبان‌های انگلیسی، عربی و فارسی

غلامرضا دین‌محمدی

در اين مقاله درصدد هستيم كه تنوع در ترتيب واژگاني در زبان‌هاي فارسي، عربي، و انگليسي را در چهارچوب نظريه حاكميت و مرجع گزيني تبيين نماييم و نشان دهيم كه برخي از تنوعات زباني حاصل فرآيندهاي كلامي مانند مبتداسازي در انگليسي و قلب نحوي در زبان فارسي و عربي است. ما به ويژه به تفاوت اين دو فرآيند كه اولي مربوط به زبان‌هاي مطبق مانند انگليسي است و دومي مربوط به زبان‌هاي مسطح مانند عربي و فارسي است، تاكيد نهاده‌ايم و بر اساس نظريه «سايتو 1982» زبان‌هاي فارسي و عربي را در پيمانه ‌آوايي مسطح و در رساخت مطبق فرض نموده اين. آنگاه براساس نظريه «زير مجموعه برويك 1982» چنين فرض كرده‌ايم كه ژ- ساخت در زبان‌هاي مذكور به صورت svo است و در ر- ساخت مي‌تواند به صورت svo يا sov ظاهر گردد. در نتيجه تنوع در ترتيب واژگاني حاصل دو گونه فرآيند است كه يكي حركت گروه اسمي است كه ميان ر- ساخت و پيمانه آوايي عمل مي‌كند و عملكرد اين گشتاور اختياري است و ديگري حركت هسته است كه ميان ژ- ساخت و ر- ساخت عمل مي‌كند و عملكرد آن اجباري است.