آرا و نظريههاي فيلسوف و نظريهپرداز برجسته فرانسوي ژاک لاکان، هم مبتني بر مفاهيمِ بنيادين روانکاوي فرويدي است و هم اين مفاهيم را با به کارگيري مجموعهاي از اصطلاحات و روششناسيهاي نو بسط ميدهد. تبيين لاکان از مفهوم ضمير ناخودآگاه، نمونه خصيصهنمايي از تکميل و تعديل نظريه روانکاوي کلاسيک است. توجه لاکان به زبان، خود يکي از ويژگيهاي فرويدي انديشه اوست. اما جايگاه و اهميت زبان در تبييني که او از ضمير ناخودآگاه به دست ميدهد، از محدوده ملاحظات عام زباني (آن چنان که در نظريه فرويد ميتوان ديد) بسيار فراتر ميرود. لاکان با بهرهگيري از (و هم زمان تعديل) زبانشناسي سوسوري، چهارچوب نويني براي فهم مفهوم ضمير ناخودآگاه ايجاد ميکند، چهارچوبي که در نظريه فرويد وجود ندارد و خود نمونهاي است از بسط و گسترش روانکاوي به شيوهاي ميان رشتهاي در نوشته حاضر، نخست نظريهپردازيهاي زبان مبنايانه لاکان درباره رشد رواني سوژه را تبيين خواهيم کرد. به اين منظور، به طور خاص ديدگاه او را درباره «ساحت خيالي» و «ساحت نمادين» و مفاهيم وابسته به اين دو اصطلاح مهم بررسي ميکنيم. سپس در بخش پاياني اين نوشتار، کاربردپذيري مفاهيم لاکاني در نقد ادبي را در قرائتي نقادانه از شعر معروف «زمستان» سروده مهدي اخوان ثالث خواهيم سنجيد.
سهراب سپهری، شاعر و نقاش ایرانی، اشعار خود را در هشتکتاب گردآورده و بیشتر، از لحاظ نوع نگاهش به زندگی، طبیعت، خدا، نیک و بد، زشت و زیبا و ...، مورد توجه منتقدان بوده است. «حجم سبز» و «ما هیچ، ما نگاه»، دو دفتر پایانی هشتکتاب، بدان جهت که در سیر تکامل شعر و اندیشه، پخته تر هستند، اهمیت بیشتری دارند. هدف از نوشتن این مقاله، نقد و بررسی شعر «ندای آغاز» سهراب سپهری است. بدین منظور نگارنده نظریه روانکاوی لکان را در نقد شعر به کار بسته و سعی کرده است این شعر را بر اساس نظریه یادشده، بسنجد و بر اساس آن به درونمایه شعر، دست یابد. بررسی شعر «ندای آغاز» نشان میدهد سپهری علاوه بر عرفان شرق و ذنبودیسم، به مدد فلسفه و روانکاوی غرب، به ویژه روانکاوی لکان، سعی در شناخت حقیقت دارد. «واژه»، مجازا زبان، نماینده ساحت نمادین در تعابیر لکان، است. ترکیب «وسعت بیواژه»، توصیفی از «آغاز»(beginning) و مقصد راوی شعر، نشانهای از دوره پیشازبانی است که با ساحت واقع در تعابیر لکان انطباق دارد و تاکید راوی شعر برای رفتن به «وسعت بیواژه» این معنی را القا میکند که واژه(زبان) مانعی در راه شناخت است و راوی شعر، سعی دارد آن را از سر راه خود بردارد.
شعر کوتاه «نشانی» در زمره معروفترین سرودههای سهراب سپهری است و از بسیاری جهات میتوان آن را در زمره شعرهای شاخص و خصیصهنمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر نخستین بار در سال 1346 در مجموعهای با عنوان حجم سبز منتشر گردید. بسیاری از منتقدان ادبی و محققان شعر معاصر «نشانی» را در زمره اشعار مهم سپهری دانستهاند و بعضاً قرائتهای نقادانهای از آن به دست دادهاند.
لاک گفته بود که هویت فردی عبارت است از هویت ضمیر خودآگاهی که از طریق استمرار در زمان جریان دارد؛ به عبارت دیگر، فرد به واسطه خاطرههایی که از افکار و اعمال گذشتهاش دارد، با هویت مستمر خود ارتباط مییابد. هیوم نیز جایگاه منشأ هویت فردی را در مجموعه خاطرههای فرد میدانست: « چنانچه خاطره ای نداشتیم، هرگز هیچ گونه تصوری از علیت نمیداشتیم و نتیجتاً تصوری هم از آن زنجیره علت و معلولی که نفس یا ذات ما را تشکیل میدهد، نمیداشتیم». این دیدگاه از خصوصیات رمان است؛ کندوکاو در شخصیت آدمی، آن گونه که در نفوذ متقابل خودآگاهی گذشته و حال آن نشان داده میشود؛ موضوعی که بسیاری رماننویسان از استرن گرفته تا پروست، به آن پرداختهاند.