نماد از منظر علوم بلاغی کلمه، عبارت و یا جملهای است که علاوه بر معنای ظاهری، طیف معنایی گستردهای به خواننده القا کند. از آنجا که بیان اندیشههای غامض عرفانی و انعکاس غیرمستقیم اندیشههای سیاسی و اجتماعی در غالب نمادین، آسانتر است، از دیرباز نماد و نمادپردازی در ادب فارسی به ویژه در گستره شعر فارسی، ظهور ویژهای داشته است. در ادبیات معاصر علاوه بر عوامل مذکور،توجه به آشناییزدایی در متون ادبی و ظهور و بروز مکاتبی که گرایش خاص به ابهام دارند، بسامد نمادپردازی را افزونتر کرده است، به خصوص اینکه نماد تمام ویژگیهای ابهام هنری را دارد و یکی از عوامل اصلی ابهام زا در شعر به شمار میرود. از این رو ارائه تعاریف دقیق و بررسی نمادهای شعر معاصر، میتواند گرهگشای ابهام حاکم بر آنها باشد و در تشخیص نماد از موارد مشابه آن یعنی کنایههای رمزی و استعارههای نمادنما به خواننده کمک کند. لذا در این مقاله بر آنیم نماد را از دیدگاه ابهام مورد بررسی قرار داده و به موارد نزدیک و مشابه آن نیز بپردازیم.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
شعر دفاع مقدس، ماهیتاً با شعر آیینی بخصوص سیره و فرهنگ اهل بیت عجین است. امام رضا (ع) به عنوان تنها امامی که در ایران مدفون است طبعتاً رفتار سیاسی، برخوردش با حکام جور و غاصب عباسی، معاشرنش با توده مردم و تأثیرگذاری عمیقش بر مردم ایران، الگوی عملی برای همه ایرانیان به ویژه رزمندگان دفاع مقدس است. از مضامین نسبتاً عامی همچون حرم، گنبد و گلدسته، ضریح، زیارت، توسل، سبز و دخیل گرفته تا مفاهیم خاصی مثل کبوتران حرم، ضامن آهو، غربت، مشهد حتی صرف نام رضا و جواد، همه و همه کافیست تا نه تنها ذهن بلکه دل هر عاشق ایرانی اهلبیت را به سوی خراسان و خورشید این سرزمین امام رضا (ع) سوق بدهد. شاعران معاصر عموماً و شاعران دفاع مقدس خصوصاً این واژهها را دستمایه ساخت مضامین خود قرار دادهاند به گونه ای که درونمایه بخش زیادی از اشعار مقاومت را فرهنگ رضوی تشکیل میدهد. در این نوشتار به بررسی این مضامین پرداخته میشود.
ابوالفضل بيهقي، در جايجاي تاريخش، هنگام بيان شگفتي و اعجاب خود در واقع و توضيفات مختلف با استفاده از جمله: «کس مانند آن ياد نداشت» و عبارات مشابه، خود و مخاطب را از توضيح بيشتر بينياز ميکند. بررسي کاربر اين گونه جملات با بسامد زياد (حدود 50 مرتبه) نشاندهنده آن است که وي در چهار موضع از اين جملات استفاده کرده است: شادکاميها و بزمها (40%)، توجيهات و خلعتها (27%)، مهارتها و کاردانيها (20%) بلاياي طبيعي و حوادث (13%). براي بيهقي ميتوان اين اغراض را در کاربرد جملات مورد بحث مصور شد: کاربرد جملات در معني واقعي و حقيقي 32%، بيسابقهبودن موضع براي شخص بيهقي 17%، استفاده از اين جملات به عنوان يک تکيه کلام 12% و کاربرد اغراقآميز براي بزرگنمايي 39% که در اين مقاله به تفصيل درباره آن گفتگو خواهد داشت. ذکر اين نکته مناسب است که بيشترين کاربرد را کاربردهاي اغراقآميز در بر ميگيرد و نشاندهنده تعلق خاطر خاص بيهقي به سلطان مسعود است که فاصله بين زمان وقايع و زمان نگارش کتاب نتوانسته است آن را بزدايد. از طرفي کاربرد جملات مورد نظر در معني واقعي نيز حکايت از تجملات و تکلفات دربار عزنوي، شادخواريها و بزمهاي بيسابقه مسعود و درايت و کارداني رجال درباري به ويژه پدريان دارد.