ادبيات کهن فارسي به دليل وسعت دامنه و عمق محتوا مسائل پژوهش نشده فراواني دارد. يکي از قالبهاي ادبي در متون گذشته فارسي، ساختار داستان مينيمال و داستان بلند است. در اين پژوهش، چارچوب ساختاري دو اثر از عطار (مصيبتنامه و منطقالطير) را بر اساس دو الگوي لباو و والتسکي (1967) و گريماس (1966) بررسي کردهايم. فرضيه نگارندگان اين است که ساختار داستانهاي مصيبتنامه به دليل اينکه به قصه و حکايت شبيه است (از لحاظ پيرنگ و وجود درس اخلاق)، با الگوي لباو و والتسکي مطابقت دارد، ولي ساختار کلي داستان منطقالطير به دليل شباهت به داستان بلند، مطابق معيارهاي الگوي گريماس است. اگر چه در منطقالطير نيز حکايتهاي کوتاه فراواني هست که بر اساس الگوي لباو قابل بررسي است، مقصود ما در اين پژوهش، ساختار کلي کتاب به عنوان يک داستان بلند است. روش اين پژوهش توصيفي ـ تحليلي و بهرهگيري از منابع کتابخانهاي است. نخست به بررسي ساختار داستان ميني مال در مصيبتنامه و انطباق آن با الگوي لباو و در گام بعدي به بررسي ساختار داستان بلند در منطق الطير و مطابقت آن با الگوي گريماس ميپردازيم و در پايان به اين نتيجه دست مييابيم که انطباق دو الگوي ساختاري نام برده بر آثار يک نويسنده علاوه بر تفاوت در زبان و ساختار اين آثار، تفاوتهاي ساختاري اين دو الگو در قالبهاي ساختاري مختلف را نيز نشان ميدهد.
نویسنده این کتاب به صراحت اقرار میکند که مشروعیت آن بیشتر از هر چیزی از اثر مشهور دانیل کالاهان با عنوان "پنجاه فیلسوف کلیدی" (۱۹۸۷) الهام گرفته است. اگرچه تفاوتهای معینی این اثر را از سایر آثار مشابه متمایز میسازد؛ کالاهان باید فیلسوفانی را در طول تاریخ فلسفه انتخاب میکرد که نیز به عنوان شخصیتهایی شناختهشده در میان عموم مردم بودند، مثل فیگورهایی چون افلاطون و هابز یا سارتر. با این حال، انتخاب جان لچز فیلسوفان معاصری که گاه هنوز تا شهرت فاصله داشتند بود. به علاوه، سوال تکراری در مورد تشکیل مجموعه "پنجاه متفکر کلیدی" بیش از سایر آثار مشابه مطرح شد: آیا توافقی در مورد انتخاب متفکران و فیلسوفان وجود دارد که بعضی از آنها هنوز هم در زمان تدوین این اثر در دسترسند؟ به عبارت دیگر، آیا در واقع اسامی مهمترین فلاسفه معاصر در این لیست محل دارند یا میتوان اسامی دیگری را نیز در نظر گرفت؟ این چالش خود باعث جایگزین شدن اسامی چون آگامبن، بادیو، برگسون، باتلر، دریدا، هایدگر، هوسل، ماتراورز، ویریلیو و ژیژک در ویرایش دوم این کتاب شده است. از دیدگاه نویسنده، مبنای کار او نیز در انتخابهای روشنکننده و آموزندهٔ آثار بوده است. لچز پنجاه متفکر کلیدی معاصر را در ده گروه تقسیمبندی کرده تا تفکرات آنها را درک کنیم: ساختارگرایی ابتدایی، فنومنولوژی، ساختارگرایی پسااستراکچرالیسم، نشانهشناسی، فمینیسم موج دوم، پسامارکسیسم، مدرنیته، پسامدرنیته و در نهایت تفکرات الهامگرفته از زندگی. امیدواریم این تقسیمبندی به خوانندگان در درک جهتگیریهای فکری متفکران و همچنین درک کلی از معنا و مفهوم این مجموعه کمک کند.
این کتاب نوشته راجر وبستر، مدیر گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه لیورپول جان مورز در انگلستان است. هدف نویسنده آن بوده که راهنمایی مقدماتی درباره عمدهترین موضوعات نظریه ادبی و کاربرد آنها در بحثهای نقادانه ادبیات فراهم آورد. از جمله محاسن این کتاب، آن است که نویسنده برای تبیین مفاهیم نظری، ابتدا از اصطلاحات متداولتر و آشناتر استفاده کرده و بنابراین خواننده ناآشنا با مباحث نقد ادبی جدید راحتتر میتواند بحثهای کتاب را دنبال کند. ساختارگرایی، فرمالیسم روسی، مکتب باختین، نظریه زبانشناسانه رومن یاکوبسون، روایتشناسی، نقد مارکسیستی، فمینیسم، نقد روانکاوانه، واسازی و ... از جمله نظریات و مفاهیمی هستند که نویسنده آنها را به زبانی فهمیدنی برای خوانندگان ادبیات تبیین کرده است.
از ویژگیهای منحصربهفرد سفرنامه ناصرخسرو بر خلاف دیگر سفرنامهها، شروع با حادثه داستانی، برخوردار بودن از زبان روایی ـ ادبی، حکایتهای دلنشین، دقت و جزئینگری است. اگر چه ساختار کلی قالب سفرنامه با داستان و رمان تفاوت دارد اما سفرنامه ناصرخسرو به دلایل منحصربهفرد روایی و ساختاری بیشتر ساختاری شبیه به قصه و داستان دارد تا سفرنامه و گزارش. بسیاری از ویژگیهای ساختاری داستان، از جمله وضعیت اولیه، نیروی تخریبکننده، وضعیت میانی و موقعیت پایانی، ساختار متفاوتی به این سفرنامه داده است. علاوه بر این، گونههای روایی خاص این اثر موجب شده است تا مخاطب به آسانی جذب آن گردد. این پژوهش کوششی است برای تبیین ساختار طرح و گونههای روایی در سفرنامه ناصرخسرو. بدین منظور از رویکرد روایتشناختی نوین ژپ لینت ولت بهره بردهایم. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که بر اساس نظریه ژپ لینت ولت ناصرخسرو، برای بیان دیدهها و شنیدههای خود از الگوی روایتی همسان(راوی = کنشگر) و از دو گونه زاویه دید درونی و صفر استفاده نموده است.