در اين مقاله، زمينهها و نمودهاي رمانتيسم در آثار داستاني محمد بهمن بيگي بررسي شده است. با وقوع تحولات اجتماعي و سياسي در ايران و آشنايي ايرانيان با ادب و فرهنگ اروپايي، در اواخر دوره مشروطه و دوران پهلوي، زمينه براي رواج آثار رمانتيک غربي و ترجمههاي آن در ميان ايرانيان فراهم شد. بهمن بيگي از يک سو تحت تاثير فضاي سياسي و اجتماعي حاکم بر جامعه، از ديگر سو بر اثر ويژگيهاي شخصيتي، تجانس روحي، نوع زندگي در ميان ايل، گرفتاريهاي دوران تبعيد و دوري از خانواده، در نوشتههاي خود به مکتب رمانتيسم گرايش يافت؛ اما از جنبههاي افراطي رمانتيسم پرهيخت و با تلطيف ويژگيهاي آن، آثاري دلانگيز و دلنشين، که در مرز ميان حقيقت و خيال هستند، به وجود آورد. جنبههاي تخيلي و حقيقتنمايي آثار او، چنان در هم آميختهاند که تمييز آنها بسي دشوار است.
تاریخ موسیقی شناختن مبدأ و منشأ موسیقی برای ما کمال استفاده را دربردارد، زیرا کشف این نکته به شناسایی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید، و به همین دلیل است که تا کنون دانشمندان و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند. در دورههای اخیر، دانشمندان و محققان، با تحقیق در احوال ملل ابتدایی وحشی و نیمهوحشی، طریق مطمئنتری برای تحقیق در این زمینه برگزیدهاند. فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.موسیقی کلاسیک اصطلاحی عام است که به موسیقی هنریِ اروپا اطلاق میشود. شروع این موسیقی را از سدههای میانه در حدود سال ۵۰۰. م میدانند.دورهٔ کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ م را شامل میشود. قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنفکری یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی صورت گرفت. در این دوره، برای اولین بار در موسیقی، این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً بهخاطر خودش وجود دارد؛ یعنی موسیقی برای خودِ هنر موسیقی موجودیت مییابد. پس از دورهٔ کلاسیک با هنر موسیقی برپایهٔ ایدهٔ «هنر بهخاطر هنر (هنر برای هنر)» برخورده میشد. هنر در این دوران، بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانهٔ دوران باروک، ولی درزمینهٔ موسیقی، این رویکرد بهعکس اتفاق میافتد. برخلاف دورهٔ باروک، در دوران کلاسیک، حالتهای مختلف و متضادی در ارائهٔ احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلیفونیک. از هنرمندان برجستهٔ این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد.موسیقی دوره رمانتیک به موسیقی دورهای از موسیقی کلاسیک غربی گفته میشود که از اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز گشت. این موسیقی با نهضت رمانتیک مربوط است. این سبک از نظر زمانی پس از دوره کلاسیک و تا حدی در تقابل با آن ظاهر شد. هنرمندان رمانتیک بیشتر به احساسات و عوامل شخصی و درونی خود توجه داشتند. آنها دنیای خیال و رویا، افسانههای کهن، سرزمینهای دوردست و ناآشنا و هم چنین عواملی را که از زندگی عادی و روزمره فاصله داشت هدف اصلی آثارشان قرار میدادند، بر خلاف آثار کلاسیکها که در آن عقل، منطق و استدلال بر احساسات و عواطف غلبه دارد، آثار هنرمندان رمانتیک سرشار از احساسات و عواطف انسانی است. سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ م را شامل میشود. در این دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا میکند. موسیقی در این دوره بهصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست. معروفترین آهنگسازان و موسیقیدانان این سبک شوپن، لیست و مندلسون هستند.این دوره را دورهٔ مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خود را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند.
این کتاب به منزله تحلیل افکار روسو نیست؛ زیرا چنین هدفی در میان نبوده است. هدف تنها عبارت بود از جستجوی «روح روسو» و تأثیر او بر دوران کنونی و طرح یک مسئله که عبارت است از مقابله ایدئولوژیک دو غول تفکر بشریت روسو و مارکس یا به عبارت دیگر مقابله «انگارگرایی» (ایدهآلیسم) و «واقعگرایی» (رئالیسم) در دوران کنونی. در فصل نخست کتاب رمانتیسم، میراث انقلاب و میراث روسو و در فصل دوم رمانیسم جدید و دوران کنونی بررسی شده است.
نامهنگاري منظوم و منثور در زبان فارسي قدمت ديرينه دارد، اما نامههاي اداري معمولا به نثر نوشته ميشدند. يکي از گونههاي مکاتبات اداري، استشهادنويسي بود که اکنون نيز مرسوم است. در استشهاد، گروهي از بزرگان و مسوولان و معتمدان و معاريف شهر و کشور، در تاييد يا تکذيب امري گواهي مينوشتند. در کتابهاي تاريخ و جنگها و آثار نويسندگان زبان فارسي، نمونههاي فراواني از مکاتبات رسمي و غير رسمي و اداري و دوستانه آورده شده است، اما نگارنده تاکنون در ميان آثار کهن، استشهادي که گواهيهاي گواهان نيز در پاي نامه باشد، نديده است، جز اين استشهاد که علاوه بر داشتن گواهيهاي شهود، منظوم نيز هست و در قالب مثنوي سروده شده است و 124 بيت دارد. مجموع ابيات اين نامه با احتساب گواهيها به 248 بيت ميرسد. ارکان اصلي آن به عنوان يک نامه اداري و رسمي که به وزير وقت نوشته شده است، عبارتند از عنوان، مقدمه، اصل پيام، اختتام و امضاء.
شهاب الدين عمعق بخارايي (440 ـ 542 هـ. ق) از شاعران قرون پنجم و ششم هجري است که اميرالشعراي دربار خضرخان، از شاهان ايلک خاني، بوده است. از وي اشعار زيادي بر جاي نمانده است. اما از همين مقدار اندک نيز ميتوان به قدرت شاعري وي پيبرد و مهارت وي را در کاربرد تشبيه و استعاره و آفرينش تصاوير زنده و پويا ديد. در جريان تکاملي شعر فارسي و پيدايش سبکهاي جديد شعري، بيشترين تغييرات در بلاغت و کمترين تغيير در نحو زبان بوده است. در ميان عناصر بلاغي نيز تشبيه که از نظر اکثر علماي قديم يوناني و ايراني و اسلامي،جوهره ادبيات شناخته شده و زير ساخت برخي از مهمترين ابزارهاي بلاغي از جمله استعاره و تمثيل است، بيش از بقيه تحول يافته است. اين تحول تابع تغييراتي است که در جهان و محيط زندگي شاعر ايجاد ميشود تغييراتي از قبيل پيدايش انديشه و جهانبيني تازه و پيشرفت علوم و تحولات سياسي، اجتماعي و ديني که در طرز نگرش شاعر اثر ميگذارد و موجب تحول در سطح ادبي شعر ميگردد. بررسي عناصر بياني در اشعار عمعق نشان ميدهد که وي بيشتر به تشبيه تمايل دارد و در اشعار وي غلبه با تشبيهات حسي است اما سير صعودي تشبيهات عقلي نيز بسيار چشمگير است. پس از تشبيه، توجه عمعق به استعاره، مخصوصا استعاره مصرحه مجرده است. از ميان انواع کنايه، بسامد کنايه فعلي بيشتر است. عمعق به انواع مجاز مرسل نيز توجه دارد ولي کاربرد مجاز در اشعار او به گونهاي نيست که موجب تشخص و برجستگي اين آرايه گردد. عمعق عناصر صورخيال خود را بيشتر از ميان عناصر ديني و اشرافي بر ميگزيند از اينرو، نوعي تقدس و تجمل و اشرافيت در تصاوير اشعار او ديده ميشود. ميان تصاوير شعري عمعق با عناصر و اجزاي اشعارش پيوستگي و تناسب کامل وجود دارد.