حکیم نظامی از شاعران بزرگ قرن ششم و یکی از قلّههای ادب پارسی است که با سرایش خمسه خویش، جریانی از خمسهسرایی را بعد از خود ایجاد کرد. خمسه از جوانب گوناگون قابل بررسی است؛ از جمله از دیدگاه اخترشناسی قدیم و اطلاعات نجومی که در آن به کار رفته است. پدیدههای نجومی از دیرباز در آثار ادبی راه یافتهاند وسبب ساخت مضامین و معانی بلند ادبی شدهاند. در این مقاله ماه، به عنوان یک پدیده نجومی که بازتاب وسیعی در زندگی و ذهن بشر داشته، انتخاب شده است تا کاربرد آن در خمسه حکیم نظامی مورد ارزیابی قرار گیرد. در مثنویهای نظامی، اصطلاحات نجومی به وفور دیده میشود. بسامد ابیاتی که در کلّ خمسه ،به ماه و تصاویر آن اختصاص یافته است، بالاست و در صور خیالی که شاعر ایجاد کرده است، ماه، سهم بسزایی دارد. روش کار، واکاوی خمسه نظامی بر اساس نسخه مرحوم وحید دستگردی است.
چون پایه این دفتر بر تلاشی "نمادین" است و خواست انجامین: نمودن "نماد" است نه شکافتن آن، و نمایش راز است نه گشایش آن، و این دفتر، نه از پی پزوهش در آثار نظامی است که برای نمایش "نماد" است، تا برانگیزاننده اندیشه پژوهشگران گردد از این رو باز نمودن نکته هایی اجتماعی، بایسته می نماید. نکته در خور نگاه اینست که: بیشتر پژوهشگران روزگار ما، جهان و رویدادهای گذشته را با ترازوی قرن نوزدهم و بیستم می سنجند و با حال و کار گذشتگان، از این دریچه نگاه می کنند و به ناچار همه می لغزند و لغزیده اند و سبب گمرهی های فراوان نسلهای جوان روزگار ما شده اند. اگر به این نکته توجه داشته باشیم و هر پدیده را با ترازوی زمان خودش بسنجیم، کهر بهنجار انجام داده این و جدول ارزشهای ویژه ای برایمان پدیدار می گردد. خردمندانی چون نظامی، در دل تاریکی زیسته اند و با تلاشی پیکارگونه روزنه هایی به سوی روشنایی باز کرده اند. گاه در میان سخنانشان بدسگالیهایی به چشم می خورد که هول انگیز است و اگر با چشم باز و با شناخت روزگار آنان و با ترازوی زمانشان، آنها را ننگریم و نسنجیم درباره آنان ستمکارانه داوری کرده ایم...
نظامی، پس از سرودن کتاب خسرو و شیرین، هفت یا هشت سال دست بکاری نزده و یا اگر زده است، اثری از آن موجود نیست. البته دیوان قصاید و غزلیات مختصری فعلا از او در دست هست ولی اولا این قصاید و غزلیات و قطعات پراکنده متعلق بتمام دوران زندگانی ادبی اوست و اگر بفرض متعلق به این دوره نیز میبود، چیز قابل توجهی بشمار نمیرفت. در هر حال نظامی هفت یا هشت سال پس از سرودن خسرو و شیرین، نوشتن لیلی و مجنون، سومین کتاب خمسه خود را آغاز میکند. در این کتاب، نظامی ضمن پرداختن بمقدمات، از حسودان و طاعنان و بدخواهان و شاعران بیمایهای که با وی رقابت میکردهاند، گله بسیار میکند و ضمن این ابراز دلتنگی میگوید که در این مدت قصایدی ساز میکرده و غزلهایی میگفته و دیگران این آثار را از او میدوزدیده یا بتقلید ناقصی از آن میپرداختهاند. اما باز، از خلال سطور همین شکوهها و شکایات نیز پیداست که در این مدت کار قابل توجهی نکره و اثری بوجود نیاورده است.
مثنوي گنجينه الاسرار، اثر ماندگار عمان ساماني يکي از شاهکارهاي ادب عرفاني در حوزه ادبيات عاشورايي است. اين مثنوي گرانسنگ، در بيش از 800 بيت و در بحر رمل مسدس محذوف با نگاهي عرفاني به حوادث کربلا به رشته نظم کشيده شده است که در اين زمينه از شهرت و اعتبار خاصي برخوردار شده است. از طرفي ديگر، مثنوي زبده الاسرار صفي علي شاه اصفهاني نيز با همين درونمايه و در همين وزن در بيش از 4500 بيت، اندکي پيش از گنجينه الاسرار عمان ساماني سروده شده است. با توجه به تقدم زماني سرايش زبده الاسرار نسبت به گنجينه الاسرار و تقدم ارزشمندي و ماندگاري گنجينه الاسرار بر همه آثار عرفاني عاشورايي خلق شده پيش و پس از خود؛ اين مقاله کوشيده است تا با مقايسه نگاه عرفاني و انديشه اين دو شاعر هم روزگار به موضوع واحد، اين نتيجه را اثبات نمايد که عمان ساماني در خلق اثر ماندگار و بينظير خويش تحت تاثير و تقليد زبده الاسرار صفي علي شاه بوده است و در بيان هر يک از شخصيتهاي عاشورايي، کليت مفهوم را از صفي علي شاه وام گرفته و با زباني تازهتر آن را پرورانده و در نهايت ايجاز و در قالب واژگاني که رنگ و بوي مرثيه دارند، آن را باز گفته است. هم چنين اين مقاله اين نکته را با آوردن شواهد نشان ميدهد که عمان ساماني ضمن روايت هر شخصيت، عينا به نقل موضوع، بيت، يا انديشههاي عرفاني مطرح شده در زبده الاسرار پرداخته از اشعار و انديشه صفي علي شاه، هم در لفظ و هم در معني بهره فراوان جسته است.
يكي ازوقايع مهم ّتاريخ ايران، حمله اعراب مسلمان است كه تأثيرات سياسي، فرهنگي و ... فراواني به همراه داشت. يكي از اين تأثيرات، ظهور و نمود ادب عربي درفارسي است. دراين نوشته، سعي شده است ضمن ذكر مهمترين عوامل ظهور و تأثير ادب و فرهنگ عربي بر فارسي، موارد مثبت و منفي آن نيز بحث و بررسي گردد. شواهد نشان ميدهد كه علي رغم تأثيرپذيري فرهنگ و ادب فارسي از عربي ،بدليل صبغه اسلامي آن، هويّت ايراني و ادبيّات فارسي باقي ماند و هيچگاه فرهنگ و تمدّن ايراني مقهور فرهنگ قومي عرب نگرديد، بلكه قوم ايراني، بدليل اصالت تمدّن غني خود، ضمن استفاده بهينه از فرهنگ و زبان اعراب، به پاسداري از تمدّن و فرهنگ و زبان خود، برخاستند؛ بطوريكه امروزه، زيباترين و استادانهترين و شيواترين آثار ادبي در حوزه نظم و نثر به زبان فارسي، زينت بخش محافل ادبي جهان است.