ساخت زبان، مبحثی است که قواعد و ساختمان زبان را مورد پژوهش قرار می دهد. این پژوهش، زبان را آن گونه که هست نه آن گونه که بوده یا باید باشد، می بیند و قوانین ساختار آن را که مبتنی بر گفتار است می شناساند. دستور هر زبان از سه دسته عمده قواعد آوایی، معنایی و نحوی تشکیل شده است که اینها (آوا- معنا- نحو) ساختمان هر زبان را تشکیل می دهد. ممکن است فردی صرف و نحو یک زبان را بداند اما نتواند آن را به کار ببرد یا در مقابل درک جمله های آن زبان ناتوان بماند. در اینجا نکته حائز اهمیت، درک ساختار آن زبان است، اگر فرد درک درستی از ساختمان زبان داشته باشد این مشکل برای او آسان می گردد. در کتاب ساخت زبان فارسی که احمد ابومحبوب در دوازده فصل آن را به طبع رسانده، سعی شده تا حد زیادی درک و ساختار زبان آسان شود. تاریخ اولین چاپ این اثر، در سال 1375 توسط نشر میترا بوده است که با رسیدن به چاپ سوم در سال 1383، نویسنده به موفقیت تسهیل مطالب نایل امده است.
کتاب قرائت فارسی و دستور زبان برای سال دوم دبیرستانها، طبق برنامه جدید وزارت فرهنگ و تصویب شورای عالی کتب درسی و تالیف سعید نفیسی، محمدعلی روحانی، محمد نصرالله، دکتر مهدی محقق است که در سال 1338 منتشر شده است.
این کتاب ساختار نحوی زبانهای ایرانی میانه غربی را مورد بررسی و پژوهش دقیق قرار داده است. وسعت دید، مثالهای بسیار زیاد و متنوع از منابع گوناگون زبانی اعم از کتیبه و کتاب، دقت نظر در بیان قواعد نحوی، آغاز انجام موضع، همه و همه بر تسلط، توجه و کارآمدی نویسنده اثر گواهی میدهد. این پژوهش میکوشد تا نحو را بر اساس منابع متفاوت، با وجود تفاوت و تمایزات اندیشهای که در زمان وجود، میان آنها بوده است، منظم کند.
ادبیات، خود جهانی است دیگرتر از جهان واقعی؛ خود جهانی مستقل است با همه جنبههای یک جهان مخلوق. جهان واقعی، مخلوقی است ساخته خداوند و این مخلوق مورد شناسایی کسانی قرار میگیرد که دانشمند و یا فیلسوف نامیده میشوند. دانشمندان و فیلسوفان، هر یک از دیدگاهی به بررسی جهان واقعی میپردازند و گوشههایی از آن را میشناسانند تا بتوان آنها را در مسیر زندگی و سعادت انسان به کار گرفت. ادبیات نیز جهانی است ساخته شاعر و نویسنده. منتقد ادبی نیز همان دانشمند و فیلسوف این جهان است و تلاش دارد از دیدگاههای گوناگون به تحلیل و شناخت این جهان بپردازد. نقد، علم ادبیات است؛ ادبیاتشناسی است و به دلیل علم بودن، با نظریه و تنئوری سر و کار دارد. تئوری، راهنمای دانش و شناخت است. بدون نظریه و تئوری، تلاش برای شناخت، پراکنده و نامنسجم از آب در خواهد آمد اگر چه با تئوری احتمالا همه زاویهها دیده نخواهد شد، اما به هر حال میتوان تئوریها را به گونهای با یکدیگر آشتی و پیوند داد. میتوان یک اثر را از دیدگاههای گوناگون نگریست.