«گندرو» اژدهايي است که گرشاسب، پهلوان معروف ايراني، او را در جنب درياي فراخکرت مي‌کشد. اين اژدها علاوه بر ايفاي نقش در اوستا و کتب پهلوي، در کتب دوره اسلامي جنبه انساني مي‌يابد. گندرو در سنت اساطيري هند جنبه اهورايي دارد و به عنوان يک نيمه خدا مطرح مي‌گردد. تا کنون کاري شايسته در زمينه ايجاد ارتباط بين دو جنبه فراطبيعي و انساني او، و نيز ارتباط بين گندرو و گندهرواي هندي صورت نگرفته است. اين جستار کوشش کرده است تا گندرو را به عنوان حيواني آبي که داراي ما به ازاي خارجي است، مورد تجزيه و تحليل قرار دهد و همچنين ضمن ايجاد ارتباط بين دو رويه وجودي گندرو، ارتباط رويه انساني اين اژدها را با آب و نقش آن را به عنوان توتم گروهي از اقوام باستاني، در تمدن هند و ايراني، بررسي کند.

منابع مشابه بیشتر ...

57dc33779290b.PNG

مقایسه کاربرد نمادین آب در غزلیات عرفانی عطار و مولانا

محمدامیر عبیدی نیا, شریفه ولی نژاد

رمز یا نماد یکی از فنون بیان هنرمندانه است که در فرهنگ و تمدن انسانی جلوه‌های گسترده و متنوعی دارد و از دیررنا مورد توجه گویندگان و شاعران بزرگ زبان فارسی قرار گرفته است. با نماد، پرده خیال رنگین‌تر می‌شود، چرا که نمای یکی از برجسته‌ترین انواع صور خیال می‌باشد. ادبیات ایران سرشار از رمز است. رمز یا نماد در بین تمامی گونه‌‌های ادبی چون شعرغنایی حماسی، عرفانی و غیره ریشه دوانده است. در این مقاله ضمن تعریف نماد و بررسی انواع آن، ابتدا رابطه نماد با صور خیال مورد بحث قرار گرفته است سپس کاربردهای نمادین آب و ترکیبات گوناگون آن در غزلیات عرفانی مولوی و عطار همراه با شواهد شعری بررسی شده است.

57799736db2ee.PNG

تحلیل چهارمین خوان از هفت‌خوان‌های حماسه ملی ایران بر بنیاد اسطوره

مریم محمودی, قربانعلی ابراهیمی

هفت‌خوان رستم به طور اخص و هفت‌خوان‌های دیگر ایرانی، همچون هفت‌خوان اسفندیار یا شبه هفت‌خوان گرشاسپ، نوعی جستجوی جاودانگی است. نوعی نبرد با نفس درون و با هدف آسان کردن دشواری‌هاست، دشواری‌های راه تکامل و عروج انسان. پژوهش حاضر با بررسی و تحلیل هفت‌خوان‌های ایرانی بر آن است که در خوان چهارمِ همه هفت‌خوان‌ها، با وجود آنکه ظاهراً بن‌مایه آنها‌ مواجهه پهلوان با زن است؛ اما در پس این مواجهه باید نمادهای اسطوره‌ای دیگری را جستجو کرد. خوان چهارم که در ظاهر نبرد میان مرد (پهلوان، قهرمان) و زن است در اساس و ریشه نبردی میان آتش و آب است. آتش پسر اهورامزدا است و آب دشمن آن است. آب که روزگاری نماد تقدّس و پاکی اهورا بود، در عصر ساسانی و پس از تسلّط افکار زروانی بر دستگاه دینی عصر، به عنصری اهریمنی تبدیل گشت. با تجزیه و تحلیل خوان چهارم رستم، اسفندیار، گرشاسپ، هراکلس و نیم‌نگاهی به داستان‌های زال و رودابه، سام‌نامه خواجوی کرمانی، خسرو و شیرین نظامی و کلیدر محمود دولت‌آبادی به اثبات این نظریه پرداخته‌ایم.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5833f7a9a8d9e.PNG

تحليل نمادينگي عناصر خاک و باد در اساطير و شاهنامه فردوسي بر اساس نقد اسطوره‌اي

فرزاد قائمی

در اين جستار بر اساس نقد اسطوره‌شناختي به بررسي نمادينگي عناصر متضاد چهارگانه در اساطير، به ويژه اسطوره‌هاي خاک و باد و مشاهده تبلور آن در شاهنامه فردوسي پرداخته‌ايم. تجسم ضديت جوهري و وحدت نهايي ميان عناصر متضاد، از فرافکني محتويات ناخودآگاه در موضوعات بيروني، در جهت غلبه بر طبيعت منتج شده است که در اين ميان، هر آخشيج صاحب نقش‌هايي شده است که در اساطير جهان، از جمله شاهنامه عموميت دارد. در اساطير، خاک ماده اوليه تشکيل‌دهنده حيات مادي و زندگي جسماني انسان، و همچنين بستري براي مرگ و اضمحلال و پايان حيات گيتيانه او به شمار آمده است و باد نمادي از خشم طبيعت و بروز اختلال در تعادل ميان طبايع است که بارزترين نمودهاي آن را در اسطوره توفان (در تلفيق با آخشيج آب) و ديو باد مي‌توان جستجو کرد.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله
5809c49f08f09.PNG

بررسي تحليلي نخستين مصراع شاهنامه در مطابقت با باورهاي فلسفي باستان و حکمت خسرواني

فرزاد قائمی

شاهنامه فردوسي روحي يکتاپرستانه دارد و سطوح ديني، آييني و اساطيري موثر در ژرف ساخت‌روايي آن در طول تاريخ دچار «اسطوره‌زدايي» شده است، اما با شيوه‌هاي تحليلي مي‌توان بازمانده‌هاي بسياري از باورهاي کهن را هم در سطوح نمادين روايات و هم در زبان و تعابير و تصاوير فردوسي بازجست. يکي از مهم‌ترين بخش‌هاي شاهنامه که نشانه‌هاي يک بنيادشناسي الهي را در آن مي‌توان يافت، «خردنامه» ديباچه کتاب و معروف‌ترين عبارت آن، يعني مصراع نخست آن («به نام خداوند جان و خرد») است. در اين جستار، با استفاده از رهيافت‌هاي زباني و معنايي و به ياري استدلال‌هاي ريشه‌شناختي و تفسير فلسفي، اين موضوع بررسي شده است که اين مصراع ـ علاوه بر نمايش باورهاي کهن حکمت مشايي که «عقل» و «نفس» کلي را دو مولود آغازين «احد» مي‌داند ـ مي‌تواند تفسيري ديگر از هويت فلسفي خداي يگانه در حکمت خسرواني را که «جان بخشي» و «خردبخشي» دو شاخصه اصلي معرفت‌شناسي الهي آن را تشکيل داده است، نمادينه کرده باشد.

مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی
مقاله