نشانه ـ معناشناسي به عنوان يکي از شيوههاي نقد ادبي نو، در قالب فرآيندها و در ابعاد مختلفي مطرح میشود که يکي از آنها، فرآيند تنشي است. در فرآيند تنشي، بين عناصر نشانه ـ معنايي، رابطهاي به وجود ميآيد که معنا از کم رنگترين تا پررنگترين شکل آن، در نوسان است. بر اين اساس، در جريان فعاليت حسي ـ ادراکي ميتوان فرايندي را تبيين کرد که مجموع عناصر فضاي تنشي، حضور فعال دارند. شوشگر، با کمک گرفتن از اين عناصر و در فرآيندي گفتماني، در مرکز تنشهاي حسي قرار ميگيرد. سپس در ارتباط با عمق فضاي تنشي، سبب شکلگيري مدلولهاي معنايي ميشود. اين حضور، گفتمان را به سوي نوعي نظام ارزشي هدايت ميکند که درونههاي گفتماني بر آن استوار است و ما را با معناي توليد شده مواجه ميسازد. اين مقاله در پي آن است تا ضمن تبيين ويژگيهاي نشانه ـ معناشناختي «داستان دقوقي» از مثنوي، با روش تحليلي و توصيفي فرآيند گذر از مربع معنايي را به مربع تنشي و نحوه شکلگيري فرآيند تنشي را در اين داستان، بررسي و تحليل کند تا از اين رهگذر بتوان پاسخي براي اين پرسش مهم يافت که چگونه فرآيند تنشي، شرايط گفتماني را تغيير ميدهد و منجر به توليد معناهاي سيال ميگردد. در واقع هدف از اين مقاله، آن است که نشان دهد چگونه عارفي راه يافته، به عنوان «من» خردگرا، از طريق رابطه احساسي و تنشي، در گسست با خودش قرار ميگيرد. سپس در سيري عرفاني و در فرآيندي استعلايي، به ديدار با ابدال و در مرتبهاي بالاتر، به مقام وحدت با خدا نايل ميشود.
کتاب حاضر مشتمل بر دو گفتار به زبان فرانسوی، به خامه توانای استادان گرامی دکتر صفا و لیوه روسای محترم دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و استراسبورگ و یک مقدمه از نویسنده در معرفی کامل نسخه خطی کتابخانه ملی و دانشگاهی استراسبورگ و شرح یکصد و شصت و هشت بیت از مثنوی گلشن راز که متاسفانه شارح عارف آن تاکنون ناشناخته مانده است. و در آخر تعلیقاتی که برای حل مشکلات و توضیح و تعریف لغات و مصطلحات عرفانی و فلسفی به کوشش نویسنده فراهم گردیده است.
این کتاب اشعار فارسی سیدجعفر موسوی حاوی الف) دو مثنوی در بحر خفیف-مخبون محذوف-یکی تحت عنوان (حدیث نفس) شامل موضوعات مختلف در حدود (1723) بیت، و دیگری (بالاخانه غمها) که از نوشته نویسنده معروف (مصطفی لطفی منفلوطی مصری) برداشته شده است و در حدود (303) بیت می باشد. ب) غزلیات ج) متفرقات د) قطعات
در ورود مطالعات بینامتنی به هنر، توجه برخی اندیشمندان بینامتنیت در تحلیلهای بینامتنی از مطالعات ژرار ژنت به سازکارهای مختلف متن جلب شده است. ژنت با طرح ترامتنیت پنج قسم از این روابط را پیش روی تحلیلگران متن گذاشت. این مطالعات به مروز زمان به سینما نیز راه یافت. هدف این مقاله، بررسی ابرمتنها و پیرامتنها ـ دو جزء ترامتنیت ـ در سینمای ایران است. در مواجهه با برگرفتههای سینمای درخواهیم یافت که یک متن فیلمی از متون دیگر ـ چه ادبی، چه دیگر متون ـ به صورتهای مختلف برمیگیرد. یکی از مسائل این پزوهش، شناخت انواع برگرفتهها سینمایی و ویژگیهای آنهاست. در روابط پیرامتنی، متنی در آستانه متنی دیگر قرار میگیرد و به نظر میرسد نسبت آن با زمان اکران مهمترین مسئله در این رابطه است. هدفی که در کنار این مسائل دنبال می شود، معرفی الگویی از روابط بینامتنی است که انواع این برگرفتهها و روابط زمانی پیرامتنی را در سینمای ایران مشخص کند. برای رسیدن به مناسبات ابرمتنی و پیرامتنی در سینمای ایران، برخی فیلمهای سینمای ایران در دو دهه 1370 و 1380 بررسی شده است.
این مقاله براساس گفتمان کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم، از نادر ابراهیمی با رویکرد نشانه ـ معنا شناسی نگاشته شده است. چنین رویکردی با نشانهها به صورت منفرد سروکار ندارد، بلکه هر نشانه در تعامل با مجموعهای از نشانهها قرار گرفته و این تعامل جریان معناسازی گفتمان را رقم میزند. موضع اصلی در این نگرش این است که نشانه و معنا هیچ کدام به تنهایی کارآیی ندارند. همانگونه که نشانه به حضور معنا هویت میبخشد، معنا نیز حضور نشانه را تقویت میکند. نکته مهم این است که نشانهها در فرآیندی تعاملی به معناآفرینی منجر میشوند. نظامهای گفتمانی که چنین نشانههایی را در خود میپرورانند پویا و دارای معناهایی از پیش تعیین نشده هستند. تداوم معنا در این گفتمانها تابع چه کارکردهایی است ؟ اعتقاد ما بر این است که تداوم معنا در چهل نامه به همسرم تابع کارکردهای حافظهای، واسطهای و جسمانهای است. اما این کارکردها همواره از ویژگیهایی تنشی، عاطفی زیباییشناختی و نمودی برخوردارند. نقش این ویژگیها در تداوم معنا چیست ؟ هدف اصلی این پژوهش بررسی کارکردهای نشانه ـ معنایی است که سبب تداوم معنا در گفتمان مورد نظر میگردند. همچنین این پژوهش نشان خواهد داد که مطالعه معنا بدون در نظر گرفتن همه ابعاد گفتمانی که جریان معناسازی در آنها شکل میگیرد، غیرممکن خواهد بود.