امیل زولا از نویسندگان برجسته سدۀ 19 میلادی فرانسه و از چهرههای مطرح عرصه ادبیات داستانی است که علاقه بسیاری به توصیف واقعیات جامعه خود و ارایه جلوههای مستندگونه و پلشت مفاسد اجتماعی، به ویژه در میان اقشار آسیبپذیر، دارد. صادق چوبک نیز در میان رماننویسان ایرانی گرایش بیشتری به عریاننمایی زشتیها دارد. در این پژوهش برآنیم تا به درونمایههای اصلی آثار این دو نویسنده، زبان انتخابی، سبک و سیاق نوشتار و نیز ویژگیهای برجسته شخصیتهای داستانیشان بپردازیم؛ تا از این رهگذار بتوانیم دیدگاههای ناتورالیستی هر دو نویسنده را، به ویژه در «آسوموار» و«پیراهن زرشکی»، بازنماییم.
صادق چوبک نویسنده معاصر ایران در بوشهر زاده شد و کارش را درست در هنگامه جنگ جهانی دوم آغاز کرد. داستانهای او نخست در مجله «سخن» به چاپ رسید. این مجله و نویسندگانش در آغاز کار زیرنفوذ معنوی هدایت بودند و از اندیشههای او الهام میگرفتند. چوبک نیز از این تأثیرپذیری آزاد نبود و داستانهای خود را به نظر هدایت میرسانید و رهنمودهای او را میپذیرفت. او مردی مردمگریز و خلوتگزین بود. نام برخی از داستانهای او به این قرار است: خیمهشببازی، انتری که لوطیاش مرده بود، تنگسیر، روز اول قبر، چراغ آخر، سنگ صبور و .... . در این کتاب به بررسی و نقد آثار چوبک پرداخته شده است.
صادق چوبک نویسنده معاصر ایران در بوشهر زاده شد و کارش را درست در هنگامه جنگ جهانی دوم که شعلههای آتش جنگ به ایران هم رسید، آغاز کرد. داستانهای او نخست در مجله سخن به چاپ رسید که این مجله و نویسندگانش در آغاز کار زیر نفوذ معنوی هدایت بودند و از اندیشههای پیشرو او الهام میگرفتند. چوبک نیز از این تأثیرپذیری آزاد نبود و داستانهای خود را به نظر هدایت میرسانید و رهنمودهای او را میپذیرفت. این کتاب نقدی بر آثار صادق چوبک است که در سال 1353 منتشر گردیده است.
تئاتر خیابانی یکی از اشکال نمایشی است که کمتر در جامعه ما و حتی در میان هنرمندان مورد توجه واقع شده است. این نمایش که غالباً در فضای باز انجام میشود، به واسطه صمیمیت حاکم بر فضای آن، و نیز به خاطر بیان دردهای اجتماعی، میتواند در جامعه مؤثر واقع شود. تئاتر خیابانی کارکردی دوگانه دارد، نخست، کارکرد جشنوارهای آن است که به صورت نمایشهای دسته جمعی و کارناوالهای شادی برگزار میشود و سبب ایجاد همدلی در میان شهروندان میشود؛ اما کارکرد دیگر آن، اجرای نمایشهایی است که دارای ویژگیهای اعتراضآمیز و عصیانگرانهای است، که بیانگر تناقضهای فرهنگی و یا کاستیهای اجتماعی است. در این مقاله، ضمن شناسایی رویکردهای گوناگون موجود در عرصه این گونه نمایش، به بررسی ویژگیها و دغدغههای موجود در آن میپردازیم، و راهبردهای لازم را برای رسیدن به قابلیتهای مؤثر آفرینش هنری بررسی میکنیم.
در اين مقاله، ما ديدگاه لكان را درباره زبان و ناخودآگاه بررسي ميكنيم. ديدگاههايي كه برگرفته از تئوريهاي «فرويد» است. ژاك لكان براي ناخودآگاه ذهن انسان ساختاري شبيه به ساختار زبان قايل است. يعني همان رابطه دال و مدلول حاكم در نظام زباني كه در ساختار ناخودآگاه ذهن نيز وجود دارد. به عبارت ديگر، همچنان كه بكارگيري دالهايي همچون اصوات و كلمات، زنجيرهاي از مدلولها يا معاني را در ذهن مخاطب ايجاد ميكنند، ناخودآگاه ذهن نيز در تماس با دالهايي همچون مزه خوراكيها، رايحه برخي اشياء يا اشخاص و يا ديدن بعضي از تصاوير، خاطراتي را از گذشته به صورت مدلولهايي در ذهن ما بيدار میكند. پيش از لكان، ساختارگراياني همچون كلود لوي ـ استروس نيز، براي تمامي فرايندهاي اجتماعي، از جمله زبان، ساختاري بنيادين قايل بودند كه غالب اوقات به شكل ناخودآگاه باقي ميماند. درست همانند زبان كه زنجيرهاي از واحدهاي نشانهاي و نمادين را تشكيل ميدهد، ناخودآگاه انساني نيز مجموعهاي از عناصر نشانهاي را كه حاصل اميال ارضاء نشده فرد است، همچون كدها و رمزگان زباني درخود ذخيره ميكند. لكان به تآسي از فرويد، ميان سه مفهوم «نيـاز»، «كشش» و «ميل» تفاوتي اساسي قائل است؛ و در حالي كه مفهوم نخست را يك نيرويي فيزيكي قلمـداد ميكند، براي دو مفهوم ديگر فرايندي روانشناختي قايل است. لكان فرضيه «عقده اديپ» را وارد نظام زباني ميكند. از ديدگاه او وقتي كه كودك متولد ميشود، در فضايي رقابتي با پدر، براي تصاحب مادر قرار ميگيرد، حال اين كودك يراي رقابت با پدر بايد در همان نظام نماديني كه پيش تر پدر وارد آن شده، حضور يابد و از زبان به عنوان ابزاري براي ايجاد اين گفتمان استفاده كند. اين مقاله تلاشي است تا چگونگي تشكيل گفتماني را با حضور عنصر زبان به عنوان نظامي نمادين نشان دهد، نظامي كه در ذهن كودك شكل گرفته تا او را در فضايي رقابتي با پدر براي تصاحب مادر قرار ميدهد.