در این کتاب میخوانیم که نزار قبانی از روزگار دانشآموزی به فرهنگ و ادبیات فرانسوی معرفت پیدا کرد. بعد طی 21 سال کار در وزارت امور خارجه سوریه، در بسیاری از نقاط جهان اقامت گزید. چند زبان عمده غربی را آموخت و در آثار ادبی آنها غور نمود. از فرهنگ هر قوم بهرهها گرفت و فکر و دیدش وسعت یافت. اما با همه برخورداری از معارف و ادبیات غرب، شرقی و عرب باقی ماند و این نکتهای است باریک که شاعر و هنرمند باید از رگ و ریشه به منش و فرهنگ و مرزوبوم خویش پیوسته بماند تا آثارش اصالتی داشته باشد. از اینرو از موطن خویش عاشقانه سخن میگوید یا شاعران و هنرمندانی که اندیشه و عواطف و دید شاعرانه خود را از مکتبهای غرب به عاریه میگیرند، در نظر او به شکل سنژون پرس ـ شاعر فرانسوی ـ جلوه میکنند، با چهره و دهان و زبان عربی که در یکی از محلات بیروت به سر میبرد، یعنی با مردم خویش بیگانهاند.
نگارنده در این کتابچه، ضمن روایت خاطرهای، علاقه خود را نسبت به زبان اسپرانتو بیان میکند و در انتها اشعاری در توصیف این زبان به نظم در میآورد .
موضوعاتی که در این کتاب درباره انها گفتگو شده است تماما به استناد آیات قرآن و اخبار و احادیث است. قسمت اول راجع به اخلاقیات است. چون راستگویی و فروتنی و رازداری و مهمان نوازی و کمک به مومنین و توکل به خدا و غناء نفس و رضا و تسلیم و صبر و یقین و مذمت دروغگویی و غیبت و بهتان و تکبر و زنا و حسد و نظیر آن. قسمت دوم مجازات کیفری و اجرای عدالت از طرف دادگاه عادلانه مستقر در این دنیا و کیفر اعمال اشخاص متخلف و تنبیه و تنبه دیگران است. مولف سعی نموده به زبانی ساده و انشائی روان حکایات اخلاقی را بر صفحه کتاب آورد. حکایات منقول شامل یک دنیا خلوص، اخلاق، تنبه، تنبیه، عبرت، پند، نصیحت و اندرز است و خواننده را بیش از پیش به برابری و برادری و رافت و مهربانی و مبانی دینی و اخلاقی و ذات واجب الوجود و جهان هستی و مکافات عمل واقف و معتقد می نماید...