در اين گفتار فزون بر شرح مختصري درباره خيام، زندگي، آثار و جايگاه علمي و ادبي او، از مسايلي چون جايگاه خيام در مغرب زمين، نقش اروپاييان، بويژه فيتز جرالد در بلند آوازه نمودن خيام و رباعيات او، سخن به ميان ميآيد. همچنين از تاثيرپذيري خيام از شعر و ادب عربي و اثرگذاري رباعيات و انديشه او بر شعر و ادب معاصر عرب، ميزان و گستره شيوع رباعيات خيام در جهان عرب، جايگاه خيام در ادب معاصر عرب، ترجمهها و شروح رباعيات خيام در زبان عربي نيز بحث ميگردد و در پايان يافتههاي پژوهش در يک جمعبندي مختصر ارايه ميگردد.
قصیده «لامیة العجم» سروده طغرایی شاعر ایرانی عربیسرای، در اواخر قرن پنجم هجری از قصیدههای ممتاز و مشهور و به تعبیر قدیم از امهات قصاید ادب عربی است. مشهورترین شرح لامیه با عنوان «الغیث المسجم فی شرح لامیة العجم» از صلاحالدین صفدی است.
قصیده «لامیة العجم» سروده طغرایی شاعر ایرانی عربیسرای، در اواخر قرن پنجم هجری از قصیدههای ممتاز و مشهور و به تعبیر قدیم از امهات قصاید ادب عربی است. مشهورترین شرح لامیه با عنوان «الغیث المسجم فی شرح لامیة العجم» از صلاحالدین صفدی است.
مطايبه جهان طرفهاي از واقعيتهاي معکوس است که همزمان به واقعيت و ضد آن ميپردازد. بنابراين براي بررسي دقيق متن مطايبهآميز بايد به اشکال، انواع و شگردهاي مطايبه توجه کرد. مطايبه ميتواند به شکل هزل، هجو و يا طنز ظاهر شود و شوخيهاي مبتني بر هر يک از اين اشکال را ميتوان در قالبهاي لطيفه، حکايت، قصه و... بيان کرد. در اين مقاله ضمن تعريف انواع و اشکال مطايبه و ذکر نمونههايي از قصههاي مطايبهآميز هزار و يک شب، ابتدا اين حکايتها از لحاظ عنوان به سه دسته طبقهبندي گرديده، سپس از منظر صفات نوعي تيپ ـ قهرمان قصهها مطالعه شده و در نهايت شگردهاي خندهآور اين قصهها، از جمله واژگونگي موقعيت، عدم تجانس، تضاد و اغراق و تصادف، پايان غيرمنتظره، اعمال غيرعادي اشخاص و ... مورد واکاوي قرار گرفته است.
در میان ادبیات جهان، دو ادب فارسی و عربی با وجوه مشترک فراوان میتوانند سهم بهسزایی را در پژوهشهای تطبیقی داشته باشند. خردورزی و عقلمداری و به تعبیر زیباتر حکمت، یکی از این وجوه مشترک و قابل مقایسه است. امرؤالقیس کندی سرآمد سخنسرایان عرب در یک کفه ترازوی این قیاس و رودکی سمرقندی، آدم الشعرای شعر فارسی در کفه دیگر جای گرفته است. امرؤالقیس، روزنههایی از حکمت جاهلی را با استمداد از فطرت و تعالیم گذشته و تجربه زندگی در اشعارش پیاده کرده و رودکی نیز با همین مفاهیم یادشده، ولی با در دست داشتن گنجینه مهمتر، یعنی اسلام، که چشمه بینش و خردورزی است، پا به عرصه شعر نهاده است.