شخصیتهای تاریخی از قهرمانان عمده داستانهای حماسی، عاشقانه و تعلیمی بودهاند. یکی از این شخصیتها بهرام گور است که نظامی پس از فردوسی به بهترین وجه و در قالب شخصیتی آرمانی به وصف و ترسیم خصلتها، گفتار و رفتار او پرداخته است. رعیتپروری، عدالتخواهی، شجاعت و دلاوری، خوشباشی، رامشجویی و ذوق شاعرانه، به گواه مورخان اسلامی، از بهرام گور پادشاهی محبوب ساخته است. طولانیترین داستان در شاهنامه بعد از خسرو انوشیروان، مربوط به زندگی بهرام است. نظامی نیز در چالشی با فردوسی، در منظومهای مستقل به نام بهرامنامه یا هفتپیکر به شرح زندگی او پرداخته است. این دو شاعر با رویکردی خاص، زندگی او را تصویر کردهاند. در این گفتار به بررسی شخصیت بهرام از نظر این دو شاعر میپردازیم.
چون پایه این دفتر بر تلاشی "نمادین" است و خواست انجامین: نمودن "نماد" است نه شکافتن آن، و نمایش راز است نه گشایش آن، و این دفتر، نه از پی پزوهش در آثار نظامی است که برای نمایش "نماد" است، تا برانگیزاننده اندیشه پژوهشگران گردد از این رو باز نمودن نکته هایی اجتماعی، بایسته می نماید. نکته در خور نگاه اینست که: بیشتر پژوهشگران روزگار ما، جهان و رویدادهای گذشته را با ترازوی قرن نوزدهم و بیستم می سنجند و با حال و کار گذشتگان، از این دریچه نگاه می کنند و به ناچار همه می لغزند و لغزیده اند و سبب گمرهی های فراوان نسلهای جوان روزگار ما شده اند. اگر به این نکته توجه داشته باشیم و هر پدیده را با ترازوی زمان خودش بسنجیم، کهر بهنجار انجام داده این و جدول ارزشهای ویژه ای برایمان پدیدار می گردد. خردمندانی چون نظامی، در دل تاریکی زیسته اند و با تلاشی پیکارگونه روزنه هایی به سوی روشنایی باز کرده اند. گاه در میان سخنانشان بدسگالیهایی به چشم می خورد که هول انگیز است و اگر با چشم باز و با شناخت روزگار آنان و با ترازوی زمانشان، آنها را ننگریم و نسنجیم درباره آنان ستمکارانه داوری کرده ایم...
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
حکایتهای حیوانات از جمله انواع ادبی است که هم نزد عوام و هم نزد خواص اعتبار و رواج بسیار داشته و دارد. در اصل این حکایتها از ابزار بیان و گاه استدلال محسوب میشوند و از همین روست که از عارفان و فیلسوفان بزرگ گرفته تا معلمان اخلاق و مربیان اجتماع و دستاندرکاران حکومت و نظریهپردازان و منتقدان عرصه فرهنگ و سیاست برای القای مطالب و مسائل خود از این نوع داستان بهره گرفتهاند. در این کتاب تقریبا تمامی حکایتهای حیوانات که تا قرن دهم در مجموعههای داستانی و تعلیمی آمدهاند، بررسی شده است. نگارنده تمام حکایتها را خلاصه کرده و بعد از آن با توجه به هدف راوی حکایت و مضمون آن و دیگر نکتههایی که در تحلیل داستان به کار میآید، به بررسی آن پرداخته است.
موتيف يكي از اصطلاحات رايج در هنر و ادب و همچنين علم و فن است. بحث از موتيف در نقد و تحليل جنبههاي ساختاري و محتوايي آثار ادبي فوايد و كاراييهاي بسياري دارد. از اينرو، آگاهي از جنبههاي معنايي و تعريفهاي موتيف براي پرداختن به آثار و تحليل آنها ضروري است. با توجه به اين ضرورت، در اين مقاله سعي شده است علاوه بر معاني و تعريفهاي چندگانه موتيف، اصطلاحات نزديک به آن نيز مورد بحث قرار گيرد و نسبت و دايره کاربرد آنها روشن شود. موتيف در نقاشي، هنرهاي تجسمي و نمايشي و ادبيات به کار ميرود و مهمترين ويژگي آن در اين هنرها، خصلت تکرارشوندگي و برانگيزندگي آن است. در ادبيات نيز کم و بيش همين ويژگيها در اجزا و عناصر ادبي، گوناگوني موتيف را شکل ميدهند. با توجه به تنوع عناصري که ميتوانند کارکرد موتيف را داشته باشند (شامل موقعيت، واقعه، عقيده، تصوير، شخصيت نوعي، ويژگي بارز يک شخصيت، مضمون مکرر و...) اين اصطلاح با اصطلاحات ديگري ارتباط پيدا ميکند که عبارتاند از: درونمايه، تپس، لايت موتيف و کهن الگو. در اين مقاله پس از ارايه تعريفها و نسبتهاي اين اصطلاحات، به نحوه شکلگيري و کاربرد و کارکرد موتيف در آثار ادبي پرداخته شده است.