يکي از سازههاي بنيادين آثار حماسي، وجود بنمايه جنگ است. جنگ در اين آثار، محوري براي شکلگيري شبکه درهم تنيدهاي از عناصر است که بسته به نوع آثار، داراي بسامد و گستردگيهاي متنوعي است و يکي از جنبههاي مرتبط با اين بنمايه،که در هيچ اثري قابل تقليد و پيروي نيست، جلوه وصف پيکارها، آوردگاهها و جنگاوران است. سمک عيار (585 ه.ق) يکي از داستانهاي بلند حماسي پهلواني منثور فارسي و نخستين نمونه از آثار پرتعداد اين جريان ادبي است که پيوندي آشکار با شاهنامه دارد. اين مقاله کوشيده است، در راستاي ترسيم طرح و الگويي در باب تقسيمبندي گزارههاي حماسي، نخست با ارائه الگويي چهارگانه از تلميحات شاهنامه اي موجود در سمک عيار، تاثير شاهنامه فردوسي بر اين اثر را، نمايان سازد و سپس عناصر کاربردي جنگ در سمک عيار را در چهار بخش انساني، آييني، عيني و رفتاري، همراه با ذکر نمونههايي تطبيقي از شاهنامه، بررسي کند. هدف از اين پژوهش، نماياندن بازتاب ميراث حماسي شاهنامه در سمک عيار و توصيف ساختار حماسي ـ پهلواني اين اثر است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
در این نوشتار مبنا بر شناخت قسمتی از زندگی فرهنگی ایل تاریخمدار بختیاری قرار دارد و سعی شده تا ریشههای پیدایش نوع نماد یعنی خاستگاه آنها و همینطور بررسی تطبیقی آنها با مذهب، باورها و انگارههایی که در زندگی ایل بختیاری جاری بوده و سرچشمه بسیاری از امور نظری و عملی بوده است مورد کنکاش قرار گیرد. همه نمادها شاید کاربرد امروزی نداشته باشند و یا در همه مناطق بختیاری نشین قابل مشاهده نباشند، اما اگر زندگی بختیاریها را در گذشتههای دور و مکان های اصیل عشایری بررسی کنیم کاربرد نمادها را بهتر و بیشتر به روستائیان و یا شهرنشینان بختیاری میتوانیم بیابیم. کتاب حاضر تالیف حسین مددی در سال 1386 توسط انتشارات مهزیار منتشر شده است.
دانشگاه تربیت معلم سبزوار به مناسبت چهل و اندی سال کوشش های علمی و اندیشه ورزی استاد دکتر سیدمحمد علوی مقدم همایش نکوداشتی با هدف ارج نهادن به خرد، اندیشه و دل آگاهی در 13 اردیبهشت 1380 برگزار کرد و کیمیای سخن مجموعه مقالاتی است که به همین مناسبت در سه بخش "یادها، خاطره ها و باورها" ، "زبان، ادبیات و نقد ادبی" و "علوم قرآنی، علوم بلاغی و معرفت شناسی" در برابر دیدگان اهل اندیشه، خردمندی و فرهیختگی قرار می گیرد
در پژوهشهای پیشین، کاوش درباره مضمون عیاری و آموزههای جوانمردی و جریانها و شاخههای این آیین اجتماعی ـ سیاسی عموماً بر اثر غلبه گرایش و نگاه نخبهگرای محققان و محوریت و جایگاه ویژه قرآن کریم و متون دینی، بیشتر معطوف به متون عرفانی منثور و گاه منظوم بوده است. روشنگری و بازنمایی ارتباط تنگاتنگ و کهن عیاری و جوانمردی با متون حماسی و نمایاندن آموزههای تعلیمی ـ القایی این جمعیت اخلاقی میتواند گامی نو و جهتساز باشد تا خاستگاه اولیه و ایرانی عیاری را آشکار سازد و برخی برداشتهای نادرست موجود را نیز در این مورد اصلاح نماید. با این چشمانداز نوشتار حاضر کوشیده است نخست مبانی نظری تحقیق را در چهار محور روایتهای حماسی منثور، ادبیات تعلیمی و چیستی و زیرشاخههای آن، پیشینه تاریخی و فراز و فرودهای جوانمردی و عیاری معرفی کند و سپس با رویکرد تطبیقی موردی و گونهشناختی، به تحلیل و توصیف آموزههای تعلیمی ـ القایی عیاران و جوانمردان در دو حماسه منثور سمک عیار و داراب نامه بپردازد. دست آوردهای جستار حاضر، ناگفتهها و ابعادی را آشکار میسازد که پیشتر بدانها توجهی نشده است.