ساختار قصيده عربي، به همانگونه كه بود، ساختاري شد ماندگار اما با گذشت زمان، پارهاي از ويژگيهاي آن به چالش كشيده شد. بويژه پديدار شدن گونهاي ديگر از قالبهاي شعري كه در مرز شعر عاميانه و فصيح قرار داشت و پرتنوع بود و ايقاعي بس خوش داشت، با ظرفيت شگفت برانگيزي براي طرح عواطف غرامي و وصف زيبايهاي طبيعي، در مقابل سبك ديرپاي قصيده قامت برافراشت، ولي آنچه در دوره معاصر رخ داد ضلع سوم اين مثلث تغيير را كامل ساخت ـ تغييري كه ميرود تا ويژگيهاي دروني و بيروني فخيمترين و كهنترين قالب شعري عرب را بستر تجزيههاي بياني متفاوت و نوتري سازد.
نويسنده در اين كتاب نظريه تازهای را درباره شيوه خط فارسی ارائه كرده است. چون ناشر اعتقاد دارد كه ارائه هرچه بيشتر نظريات گوناگون در اين زمينه شايد بتواند به پايان بخشيدن به اين آشفته بازار كنونی در مورد رسمالخط فارسي ياری رساند، از انتشار آن استقبال كرده است. نویسنده در این کتاب نظریه تازه ای را درباره شیوه خط فارسی ارائه کرده است. چون ناشر اعتقاد دارد که ارائه هرچه بیشتر نظریات گوناگون در این زمینه شاید بتواند به پایان بخشیدن به این آشفته بازار کنونی در مورد رسم الخط فارسی یاری رساند، از انتشار آن استقبال کرده است. از آنجا که موضوع کتاب (و بنابراین شیوه خط فارسی بکار رفته در آن) مستلزم حفظ رسم الخط پیشنهادی ایشان بوده، رسم الخط ناشر اعمال نشده است. لازم به ذکر است ناشر خود بر پایه آخرین شیوه نامه های موجود و برای حفظ یکدستی در آثار منتشره خویش، شیوه نامه خاص خود را دارد که با پیشنهادهای ایشان لزوما سازگار نیست.
فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.
پيشرفت متداوم علوم و دستيابي پيوسته به يافتههاي نوين و در نتيجه پديدار شدن کلمات و تعابير تازه و نوظهور و تداول رو به فزوني اصطلاحات علمي و فني در رشتههاي مختلف توجه دانشمندان علوم لساني را در جهان عرب، بويژه از سده بيستم به اين سوي، سخت به خود معطوف داشته است. هرچند از زمان طهطاوي تاکنون با هدف توانمندسازي و توسعه زبان عربي کوششهايي فردي و سپس گروهي در حال انجام بوده ولي براي دستيابي به نتايج بهتر بيشترين توجه به اين امر معطوف شده است که با توجه به ساختار خاص اين زبان، چگونه ميتوان دامنه تمهيدات شناخته شده و متداول را گسترش داد و با نيم نگاهي به تمهيدات ديگر زبانها چگونه ميتوان ابزارهاي واژه پرداز تازهاي را تجربه کرد.
نقش تأنیث در زبان عربی، چشمگیر است؛ چه به لحاظ واژگانی که در زیرمجموعه مؤنثهای سماعی قرار میگیرند و یا مؤنثهایی که دارای علائم تانیثاند، حال ، تأنیث آنها از نوع حقیقی باشد یا مجازی. در همین سمت و سوی، آن دسته از مؤنثهای سماعی که در جرگه واژگان دو وجهی قرار میگیرند و از بسامد درخوری بهرهوراند، جای قابل ملاحظه خود را دارند، همچنانکه تأنیث در دستور زبان عربی ـ به تبع واحدهایی که زبان از آنها تشکیل شده ـ نیز حیطه پروسعتی را از آن خویش دارد. این پژوهش، چندوچون این ویژگی زبانی را مطمح نظر دارد.