در این مقاله، موضوعات اصلی و جستار مایه‌های نظریه «گونه‌های سخن» و «گونه‌های ادبی» بررسی و تحلیل می‌شوند. این گزاره‌ها عبارت‌اند از: 1.گونه الگوی کنشِ گفتاریِ مکرر است که باعث تولید گفتار در موقعیت‌های مشابه می‌شود و گونه‌ها صرفاً ساختارهایی برای رده‌بندی متون نیستند؛ 2. هر نوع گفتاری وابسته به گونه یا گونه‌های ویژه‌ای است و یک فرد خود به تنهایی نمی‌تواند گونه‌ای بیافریند که سابقه و پیشینه‌ای نداشته باشد؛ 3. نویسندگان و شاعران بدون مدد جستن از گونه‌های ادبی قادر به خلق اثر نمی‌شوند، اما به مدد نیروی خلاقه خود می‌توانند در قوانین و قواعدِ گونه‌های ادبی دخل وتصرف کنند؛ 4. در نظریه انواعِ ادبیِ معاصر بر نقش پویا و دگرگون‌پذیرِ گونه‌های ادبی تأکید می‌شود و آنها را به عنوان الگوهایی ثابت و پایدار لحاظ نمی‌کنند؛ بنابراین تطوّر گونه‌ای ادبی ممکن است منجر به مرگ آن شود؛ 5. یک متن یا سخن خاص ممکن است مرتبط با چند یا چندین «گونه» باشد؛ هیچ گونه‌ای منفرد و مجزا نیست؛ 6. گونه‌های سخن و گونه‌های ادبی صرفاً برای طبقه‌بندی نیستند، بلکه نقشی تأویلی هم بر عهده دارند و به عنوان عاملی ارتباطی بین گوینده و مخاطب عمل می‌کنند.

منابع مشابه بیشتر ...

58bce30071501.PNG

گفتاری در باب گونه‌های سخن

میخاییل باختین

ترجمه مقاله‌ای که در پی می‌آید، تلخیص یکی از مهم‌ترین مقالات میخاییل باختین است در باب سرشت گونه‌های سخن. اصل مقاله در کتابی با عنوان گونه‌های سخن و دیگر مقالات متأخر چاپ شده است. خلاصه این مقاله در کتاب نظریه مدرن انواع ادبی تالیف دیوید داف آمده است. ترجمه حاضر براساس این منبع ـ البته با حذف پارهای بخش‌ها ـ و افزودن بخش‌هایی از متن اصلی مقاله صورت گرفته است. ذکر این نکته ضروری است که در پی‌نوشت‌ها، توضیحات ویراستار انگلیسی و مترجم فارسی داخل قلاب آمده است. برای بازنمایی بهتر مطلب، مقدمه‌ای بر مقاله آورده می‌شود.

589979578c4a3.PNG

وجه در برابر گونه: بحثي در قلمروي نظريه انواع ادبي

قدرت قاسمی‌پور

سابقه بحث درباب گونه‌هاي ادبي به دستگاهِ ردگان شناسي و تقسيم‌بندي آثار ادبي از نظر افلاطون و ارسطو برمي گردد که سه گونه اصلي حماسه، نمايش نامه و آثار غنايي را بر اساس «وجه» يا چگونگي بازنمايي سخن در کلام گوينده يا شاعر بررسي کرده‌اند. در نظريه انواعِ ادبي معاصر، از اين اصطلاح براي بيان جنبه‌هاي درون‌مايگاني گونه‌هاي ادبي استفاده مي‌شود. به کمک اصطلاح وجه، چرايي و چگونگي کاربرد اصطلاحات وصفي همچون «تراژيک، حماسي، غنايي، مرثيه‌اي و طنزآميز» تشريح مي‌شود؛ اين اصطلاحات بر جنبه‌هاي مفهومي و درون‌مايگاني اثر دلالت دارند. براي مثال وقتي مي‌گوييم اين اثر «رماني حماسي» است؛ به اين معناست که نوع يا گونه آن رمان است، اما وجه معنايي آن حماسي است. تفاوت ديگر وجه با گونه در اين است که يک گونه خاص همچون حماسه يا تراژدي ممکن است از بين برود؛ ولي وجه تراژيک و حماسي آن ممکن است تا زمان‌ها باقي بماند. اصطلاحات «وجه نما» ـ يعني اصطلاحاتي همچون تراژيک، حماسي، غنايي، مرثيه‌اي و طنزآميز ـ به شکل و ساختار صوري آثار ادبي خاص وابسته نيستند؛ بلکه گوياي جنبه‌هاي درون‌مايگاني آثار ادبي هستند. همچنين، اين مبحث ناظر است بر اينکه چگونه برخي انواع ادبي همچون تراژدي، حماسه و غزل آن قدر گسترش پيدا مي‌کنند که ويژگي‌هاي درون‌مايگاني آنها براي توصيف ابعاد درون مايه‌اي ديگر انواع ادبي به کار مي‌روند و در مقابل، برخي انواع ادبي همچون رمان، داستان کوتاه، قصيده و مقامه از چنين خصلتي برخوردار نيستند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58bce30071501.PNG

گفتاری در باب گونه‌های سخن

ترجمه مقاله‌ای که در پی می‌آید، تلخیص یکی از مهم‌ترین مقالات میخاییل باختین است در باب سرشت گونه‌های سخن. اصل مقاله در کتابی با عنوان گونه‌های سخن و دیگر مقالات متأخر چاپ شده است. خلاصه این مقاله در کتاب نظریه مدرن انواع ادبی تالیف دیوید داف آمده است. ترجمه حاضر براساس این منبع ـ البته با حذف پارهای بخش‌ها ـ و افزودن بخش‌هایی از متن اصلی مقاله صورت گرفته است. ذکر این نکته ضروری است که در پی‌نوشت‌ها، توضیحات ویراستار انگلیسی و مترجم فارسی داخل قلاب آمده است. برای بازنمایی بهتر مطلب، مقدمه‌ای بر مقاله آورده می‌شود.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی
مقاله
589979578c4a3.PNG

وجه در برابر گونه: بحثي در قلمروي نظريه انواع ادبي

قدرت قاسمی‌پور

سابقه بحث درباب گونه‌هاي ادبي به دستگاهِ ردگان شناسي و تقسيم‌بندي آثار ادبي از نظر افلاطون و ارسطو برمي گردد که سه گونه اصلي حماسه، نمايش نامه و آثار غنايي را بر اساس «وجه» يا چگونگي بازنمايي سخن در کلام گوينده يا شاعر بررسي کرده‌اند. در نظريه انواعِ ادبي معاصر، از اين اصطلاح براي بيان جنبه‌هاي درون‌مايگاني گونه‌هاي ادبي استفاده مي‌شود. به کمک اصطلاح وجه، چرايي و چگونگي کاربرد اصطلاحات وصفي همچون «تراژيک، حماسي، غنايي، مرثيه‌اي و طنزآميز» تشريح مي‌شود؛ اين اصطلاحات بر جنبه‌هاي مفهومي و درون‌مايگاني اثر دلالت دارند. براي مثال وقتي مي‌گوييم اين اثر «رماني حماسي» است؛ به اين معناست که نوع يا گونه آن رمان است، اما وجه معنايي آن حماسي است. تفاوت ديگر وجه با گونه در اين است که يک گونه خاص همچون حماسه يا تراژدي ممکن است از بين برود؛ ولي وجه تراژيک و حماسي آن ممکن است تا زمان‌ها باقي بماند. اصطلاحات «وجه نما» ـ يعني اصطلاحاتي همچون تراژيک، حماسي، غنايي، مرثيه‌اي و طنزآميز ـ به شکل و ساختار صوري آثار ادبي خاص وابسته نيستند؛ بلکه گوياي جنبه‌هاي درون‌مايگاني آثار ادبي هستند. همچنين، اين مبحث ناظر است بر اينکه چگونه برخي انواع ادبي همچون تراژدي، حماسه و غزل آن قدر گسترش پيدا مي‌کنند که ويژگي‌هاي درون‌مايگاني آنها براي توصيف ابعاد درون مايه‌اي ديگر انواع ادبي به کار مي‌روند و در مقابل، برخي انواع ادبي همچون رمان، داستان کوتاه، قصيده و مقامه از چنين خصلتي برخوردار نيستند.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله