در اين تحقيق، رويکرد معيار را که در چهارچوب ردهشناسي صرفي به دست داده شده است، در زبان فارسي، برخي گويشهاي آن و نيز برخي ديگر از زبانهايي که در سرزمين پهناور ايران، بدانها تکلم ميشود، بررسي کردهايم. در روي کرد معيار، بر خلاف بيشتر روي کردهاي صرفي ديگر که به پديدههاي زباني پربسامد ميپردازند، به پديدههاي کم بسامد نيز توجه ميشود و از منظر اين روي کرد، بسامد کم، دليل اهميت کم نيست؛ بنابراين، بيقاعدگيها يا موارد غيرمعمول که معمولا از سوي ديگر روي کردها کنار گذاشته ميشوند، در اين روي کرد، با توجه به معيارهايي ردهبندي ميشوند و از طريق اين ردهبنديها، صورتهاي ممکن در زبانها مشخص ميشوند. دو پديده مطرح در روي کرد معيار، عبارتاند از: همايندي و صورتهاي مکمل. گر چه اين دو پديده در صرف زبان فارسي، نادرند، مواردي استثنايي از آن را ميتوان يافت. بررسي برخي ديگر از گونهها و زبان هاي موجود در ايران نشان ميدهد که همايندي در صيغههاي فعل در زبانهاي کردي کرمان شاهي، کزيکي، کردي مهابادي، سيستاني، کرمانجي خراساني، کاخکي، خانيکي و فردوسي، پديدهاي غالب و رايج است و در گويشهاي لري و ترکمني هم به صورتي نه چندان متداول وجود دارد؛ اما در گويشهاي تايبادي، کاشمري، رقهاي، شويلاشتي، خوافي، دلبري، رامسري، اصفهاني و کليمي اصفهاني همايندي وجود ندارد. در اين بررسي، سلسله مرتبه صيغگان را به دست آورده و دريافتهايم که برخي معيارها براي تعيين نمونه معيار در صورتهاي مکمل، بر زبان فارسي منطبق است و صورت هاي مکمل نيز به ميزاني اندک در تمام زبانها و گونههاي بررسي شده ديده مي شوند.
تعریف تجزیه: هرگاه جمله ای را به چند کلمه تقسیم کرده هر کلمه را بدون اینکه در جمله است ملاحظه کنیم و مورد دقت قرار دهیم و همه قواعد دستوری که درباره آن می دانیم بیان نموده و عناوین مختلفه را ذکر کنیم در همین کلمه در واقع آن کلمه را تجزیه نموده این عمل را (تجزیه) می گویند.
کتاب تصریف از جمله متون خوشخوان آموزشی در فن صرف است که توسّط عزّالدین زنجانی (د 660 ق) در قالبی مختصر و موجز تألیف شده است؛ مؤلّف در این اثر کوشیده است تا بر پایۀ تقسیم کتاب به دو بخش ابنیۀ صحیح و غیر صحیح، امّهات مسائل صرفی را مطرح کرده و از ذکر اختلافات نیز پرهیز نماید. شروح بسیاری بر این کتاب نگاشته شده که از جمله مهمترین و مشهورترین آنها شرحی است که سعدالدین تفتازانی (722 ـ 792 ق) قلمی نموده است. متن تصریف و شرح تفتازانی به کرّات ذیل مجموعۀ جامع المقدّمات به چاپ رسیده است. تدقیقات و نکتهسنجیهای تفتازانی در این شرح بسیاری از دانشوران فن صرف را بر آن داشت تا در مقام توضیح و بسط مطالب این شرح برآمده و حواشی و تعلیقات بسیاری در ذیل مطالب آن به نگارش درآورند. حاشیه دده جونکی بر شرح تصریف تفتازانی نمونهای از کوششهای دانشوران عثمانی در جهت آموزش علوم ادبی عربی به صرف آموزان آن بلاد میباشد. کمال الدین ابراهیم بن زین الدین یحیی بن بخشی بن ابراهیم الأماسي الرومي مشهور به دده خلیفه/ دده جونکی/ قره دده (د 975 ق) از دانشمندان قرن دهم هجری در بلاد عثمانی میباشد؛ وی علاوه بر امر قضاوت و اِفتا، در مدارس مختلفی به تدریس کتب متداول آن عصر اشتغال داشته است. احتمالاً شرح تصریف تفتازانی از جمله کتبی بوده که دده خلیفه خود به تدریس آن مشغول بوده و در اطار تدریس آن، حواشی و تعلیقاتی نیز بر آن نگاشته است؛ اثر حاضر حاشیۀ مبسوطی بر شرح تفتازانی است که محشّی پس از نقل بخشی از عبارات شارح تفتازانی، به صورت مزجی تعلیقات خود را آورده است.
انگیختگی بهمعنی وجود سرنخی در صورت، برای رسیدن به معناست و بهطور مستقیم، ما را از صورت به معنا رهنمون میشود؛ بدان معنا که رابطه صورت و معنا همواره یا تنها قراردادی نیست و یا اینکه گاه رابطه قراردادی به رابطه تصویرگونه مبدل میشود. یکی از انواع انگیختگی، انگیختگی درسطح واژههای مرکب است. واژه مرکب شفاف، واژهای است که از مجموع معنای اجزای آن بتوان به معنای کلی دست یافت. درباره انگیختگی، گروهی بر این باورند که واژگان ابتدایی بشر انگیخته بودهاند و با گذشت زمان، بهدلیل رویدادن تغییرهای آوایی ویا دگرگونیهای دیگر، درجه انگیختگی واژگان کاهش یافته است. در این پژوهش، بهصورتی عمیقتر و دقیقتر به این پدیده نگریستهایم و برای بررسی این فرضیه، با انتخاب چهار متن سفرنامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوایی از آنها، انگیختگی واژگان مرکب را در این متنها بررسی کردهایم؛ سپس این واژهها را با 2800 واژه استخراجشده از چهار متن در دویست سال پیش مقایسه کردیم تا با بررسیها و مقایسههای آماری دریابیم که از دویست سال گذشته تاکنون، واژگان مرکب زبان فارسی بهسمت انگیختگی رفتهاند یا ناانگیختگی. مقایسه نتایج حاصل از بررسی این دو دوره نشان میدهد که در شمار واژگان مرکب نیمهانگیخته در زبان فارسی، در زمان حال، افزایشی معنادار نسبت به دویست سال پیش صورت گرفته است؛ اما در شمار واژگان مرکب انگیخته، ناانگیخته و در مجموع واژگان مرکب، تغییری معنادار روی نداده است؛ بنابراین شاید بتوان گفت از دویست سال گذشته تاکنون، واژگان مرکب نیمهانگیخته در زبان فارسی، بیشتر بهسمت شفافیت پیش رفتهاند تا تیرگی.
انگيختگي به معني وجود سرنخي در صورت براي رسيدن به معناست؛ چيزي که ما را مستقيما از صورت به معنا رهنمون ميشود و اين بدان معناست که رابطه صورت و معنا، همواره يا تنها قراردادي نيست يا اينکه رابطه قراردادي در پارهاي مواقع به رابطه تصويرگونه مبدل ميشود. يکي از انواع انگيختگي، انگيختگي معنايي است. واژههايي انگيختگي معنايي دارند که رابطه معنايي بين اجزاي تشکيلدهنده واژه و کل واژه وجود داشته باشد. در زمينه انگيختگي، عدهاي بر اين باورند که واژگان ابتدايي بشر انگيخته بودهاند و با گذشت زمان و به دليل تغييرات آوايي و... درجه انگيختگي واژگان کاهش يافته است. در اين پژوهش، نگاه عميقتر و دقيقتري به اين پديده داشتهايم و براي بررسي اين فرضيه، با انتخاب چهار متن سفرنامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوايي به بررسي انگيختگي معنايي در اين متون پرداختهايم و سپس آنها را با 2800 واژه استخراج شده از چهار متن در دويست سال پيش مقايسه نموديم تا با بررسيها و مقايسههاي آماري دريابيم که از دويست سال پيش تاکنون، انگيختگي معنايي در بين واژگان زبان فارسي افزون گشته يا کاهش يافته است. مقايسه نتايج حاصل از بررسي اين دو دوره نشان ميدهد که افزايش معناداري در شمار واژگان داراي انگيختگي معنايي در زمان حال، نسبت به 200 سال پيش به چشم ميخورد؛ بنابراين، شايد بتوان ادعا کرد از 200 سال گذشته تاکنون، انگيختگي معنايي در واژگان زبان فارسي افزايش يافته است و از اين نقطه نظر، زبان فارسي به سمت شفافيت پيش رفته است و نه تيرگي.