بررسی آثار حماسی ـ پهلوانی منثور فارسی که تحت تأثیر شاهنامه و پیرو سنّت روایی پدید آمدهاند، یکی از حوزههایی است که در جریان پژوهشی عصر حاضر مورد توجّه قرار نمیگیرند. امیرارسلان واپسین نمونه برجسته و اثرگذار جریان زوالیافته داستانهای روایی فارسی است که در عصر قاجار به صورت نقّالی توسّط نقیب الممالک شیرازی روایت شده و به وسیله توران دخت، فرزند ناصرالدّین شاه به کتابت درآمده است. تأثیر و نفوذ این داستان در صفوف مختلف اجتماعی ـ فرهنگی ایران، خود گویای اهمیت و جایگاه این اثر بوده است، امّا درک ارزش محتوایی امیرارسلان، در گرو بازشاخت بنمایههای ساختاری چارچوب کلّی این اثراست که همانند سایر نمونههای مشابه خود، به علّت گستردگی و حجم این دسته از آثار، در بطن امیرارسلان گنگ و ناشناخته باقی مانده است. نگارندگان با درک ضرورت انجام پژوهش در زمینه درونمایهشناسی داستانهای روایی فارسی و فقر پژوهشی موجود در مورد داستان امیرارسلان، ساختار بنمایههای داستانی امیرارسلان را در چهار بخش بنمایههای شگفتانگیز، بنمایههای حماسی ـ عیاری، بنمایههای عاشقانه و بنمایههای دینی، بررسیدهاند. مشخّصه اصلی شکلگیری بنمایهها در این اثر، وجود دو عامل تکرار و برانگیزندگی است. از دیگر ویژگیهای آشکار این بررسی، تأثیر شاهنامه در امیرارسلان است که در اثر روایت از طریق نقّالی، این پیوند و پیوستگی صورت گرفته است و تلمیحات شاهنامهای موجود در امیرارسلان، خود بیانگر این موضوع میباشد.
در بسياري از قصههاي عاميانه عناصري دخالت دارد که شايد بتوان آنها را امروزه به خرافات و عقايد بدوي انسانهاي گذشته تعبير کرد؛ عناصري همچون: سحر، جادو و طلسم. در اين پژوهش نگارنده از ميان امهات قصههاي مکتوب سه اثر مشهور را برگزيده است و در پي تبيين جلوههاي مختلف طلسم و چگونگي گشايش آنهاست تا دريابد اين عناصر چه ارتباطي با هم دارند. هدف اين مقاله، بررسي جلوههاي عيني طلسم در ميان ايرانيان در خلال اهم قصههاي عاميانه فارسي است. با مطالعه انجام شده در اين گفتار نزديکي برخي از طلسمات ديده شد و حتي در برخي از آنها مانند حسين کرد و اميرارسلان زوال طلسمات به طريقي يکسان تصوير شده اين بيانگر تقريب زماني اين دو قصه است. آتش محور اصلي طلسمات است و از اين منظر تاثيريپذيري از آموزههاي اسلامي مبني بر آفرينش ديوان و جنيان از آتش بوضوح ديده ميشود، طلسم و طلسمگذاران در سرزميني غير از ايران هستند و در ايران سپند جايي براي اين اعمال شيطاني ديده نميشود.
از نقيب الممالک شيرازي، نقالباشي دربار ناصرالدين شاه دو قصه اميرارسلان و ملک جمشيد به جا مانده است. او اميرارسلان را براي ناصرالدين شاه ساخته و بارها براي او نقل کرده است، اما ملک جمشيد را در شرايط متفاوتي پديد آورده است. اين مقاله به بررسي تفاوتهاي سبک نثر اين دو اثر اختصاص دارد و هدف آن نشان دادن نقش عوامل بافتي و زمينه آفرينش در تفاوت سبک اين دو متن است. تفاوتهاي به دست آمده در سه حوزه ساختارهاي نحوي، واژگان و ترکيبات عاميانه، و گزارههاي قالبي (ضربالمثلها، سوگندها و دشنامها) دستهبندي و ارايه شدهاند و در هر مورد، نقش عامل بافت متفاوت و روايتشنو در اين تفاوتهاي سبکي نمايانده شده است.
دانشگاه تربیت معلم سبزوار به مناسبت چهل و اندی سال کوشش های علمی و اندیشه ورزی استاد دکتر سیدمحمد علوی مقدم همایش نکوداشتی با هدف ارج نهادن به خرد، اندیشه و دل آگاهی در 13 اردیبهشت 1380 برگزار کرد و کیمیای سخن مجموعه مقالاتی است که به همین مناسبت در سه بخش "یادها، خاطره ها و باورها" ، "زبان، ادبیات و نقد ادبی" و "علوم قرآنی، علوم بلاغی و معرفت شناسی" در برابر دیدگان اهل اندیشه، خردمندی و فرهیختگی قرار می گیرد
در پژوهشهای پیشین، کاوش درباره مضمون عیاری و آموزههای جوانمردی و جریانها و شاخههای این آیین اجتماعی ـ سیاسی عموماً بر اثر غلبه گرایش و نگاه نخبهگرای محققان و محوریت و جایگاه ویژه قرآن کریم و متون دینی، بیشتر معطوف به متون عرفانی منثور و گاه منظوم بوده است. روشنگری و بازنمایی ارتباط تنگاتنگ و کهن عیاری و جوانمردی با متون حماسی و نمایاندن آموزههای تعلیمی ـ القایی این جمعیت اخلاقی میتواند گامی نو و جهتساز باشد تا خاستگاه اولیه و ایرانی عیاری را آشکار سازد و برخی برداشتهای نادرست موجود را نیز در این مورد اصلاح نماید. با این چشمانداز نوشتار حاضر کوشیده است نخست مبانی نظری تحقیق را در چهار محور روایتهای حماسی منثور، ادبیات تعلیمی و چیستی و زیرشاخههای آن، پیشینه تاریخی و فراز و فرودهای جوانمردی و عیاری معرفی کند و سپس با رویکرد تطبیقی موردی و گونهشناختی، به تحلیل و توصیف آموزههای تعلیمی ـ القایی عیاران و جوانمردان در دو حماسه منثور سمک عیار و داراب نامه بپردازد. دست آوردهای جستار حاضر، ناگفتهها و ابعادی را آشکار میسازد که پیشتر بدانها توجهی نشده است.