«کک کي» از آن دسته شعرهاي نمادين نيماست که تاريخ سروده شدنشان ذيل شعر ذکر نشده است، اما نيماپژوهان آن را ميان دو شعر «برف» و «پاسها از شب گذشته» قرار دادهاند که به ترتيب داراي تاريخهاي 1334 و زمستان 1336 هستند. ساختار، پيام و محتواي شعر نيز بر اين امر صحه ميگذارد. نگارنده در مقاله حاضر، به روشي برگرفته از آرا شلاير ماخر با مطالعه آثار نيما و درباره نيما و اوضاع و شرايط اجتماعي، سياسي، فرهنگي سالهاي پس از کودتا تا پايان عمر نيما، به تاويل «کک کي» پرداخته است. وي در مورد شعرهاي نماديني که شاعر در آنها سعي در ابلاغ پيامي اجتماعي ـ سياسي دارد، تلاش براي دست يافتن به معناي مورد نظر مولف را از وظايف تاويلگر ميداند، ضمن اين که به سبب تراوش معني از نماد و اهميت افق معنايي تاويلگر، بر امکان تاويلهاي مختلف از اين گونه شعرها، با انگيزههاي زبانشناختي محض، تاکيد ميورزد.
موضوع کتاب گزیده ای از سروده های طبری نیما تحت عنوان روجا و مجموعه واژه های طبری (مازندرانی) است که شاعر بلند آوازه و نوپرداز معاصر ایران مرحوم نیما یوشیج (علی اسفندیاری) در اشعار خودآورده است. این واژه ها به لهجه طبری در منطقه بین نور تا نوشهر خصوصا در نقاط کوهستانی و ییلاقی متداول است که شاعر در آنجا زاده شده و بخشی از زندگی خود را در آن نواحی سپری کرده است، هرچند تعدادی از واژه های به کار گرفته شده به وسیله نیما در نقاط میانی و قسمت شمالی جبال البرز و شرق مازندران یکسان تلفظ می شود.
هفتاد سال پیش کودکی در یوش مازندران دیده به جهان گشود که مقدر بود بعدها نیمای نیماور (نام آور) گردد. نیما در طی زندگانی ادبی خود در داستان نویسی، نمایش نامه نویسی، نگارش مباحث ادبی به آزمایش پرداخته است، ولی آنچه که او را نامبردار ساخته جنبه شاعری اوست. در شعر نیز وی مراحل مختلف را طی کرده: سرودن اشعاری که شکل و قالب و مضمون آنها به سبک قدماست ولی مضمون آنها نو و بکر می باشد و سرودن اشعار به سبک نو. از این سه نوع، آنچه که شخصیت نیما را نشان می دهد دسته اخیر است. پس از درگذشت نیما بنا به وصیت وی کار تدوین و چاپ آثار فراوان و گرانقدرش با یاری همسر و فرزند و چند تن از یاران صمیم آن مرحوم با مراقبت نویسنده آغاز شد و نخستین شماره به عنوان افسانه و رباعیات و دومین شماره به عنوان "ماخ اولا" به همت و علاقه بی شائبه آقای سیروس طاهباز و همراهی آثای شراگیم فزرند ایشان منتشر شده است
استعاره به عنوان مبحثي مهم و قابل اعتنا از ديرباز در حوزههاي فلسفي و ادبيات مطرح بوده است و متفکران و اديبان از عهد درخشش تمدن يونان باستان تا امروز به آن پرداختهاند. امروزه با پيشرفت و گسترش زبانشناسي، استعاره به عنوان فرايندي ذهني ـ زباني مورد توجه زبانشناسان بويژه زبانشناسانشناختي قرار گرفته است. از نظر اين زبانشناسان، استعاره به مثابه ابزاري براي تفکر، درک و شناخت مفاهيم انتزاعي است. نگارنده در اين مقاله، ضمن طرح ديدگاههاي نوين در اين حوزه با تاکيد بر نظريات زبانشناسانشناختي بويژه جرج ليکاف به شناسايي و معرفي استعاره در شعرهاي قيصر امينپور در آخرين دفتر شعر او «دستور زبان عشق» ميپردازد. ليکاف با تاکيد بر نظريه معاصر، استعاره را در مفهومي متفاوت، يعني نگاشت بين قلمرو در نظام مفهومي به کار گرفته است.
در تاويل شعرهاي نمادين نيما يوشيج، با اين پيش فرض روبرو هستيم كه تعدادي از اين شعرها داراي درونمايه اجتماعي ـ سياسي است كه شاعر به دلايلي نميتوانسته يا نميخواسته آنها را به طور روشن و صريح بيان كند و براي ابلاغ آنها به نمادهاي شاعرانه متوسل شده است. نگارنده سعي دارد با استفاده از شيوههاي تاويل شلايرماخر و همفكرانش، به معنا و پيام مورد نظر مولف هنگام سرودن شعر، نزديك شود. براي اين منظور، از طريق مطالعات مستمر و دقيق در زندگي، آثار، افكار و اوضاع اجتماعي ـ سياسي روزگار نيما و نيز راهنمايي خود متن، به عنوان يك اثر زباني، مدعي است كه توانسته است تا حدودي به اين منظور دست يابد. در مقاله حاضر، علاوه بر تاويل دو شعر«شب پره ساحل نزديك» و «سيوليشه»، به لحاظ نزديكي فضاي حاكم بر دو شعر، كه از تلنگرزدن كسي به شيشه پنجره اتاق شاعر سخن ميگويند، و نيز از نحوه سخن گفتن و برخورد شاعر با هر دو مورد، نگارنده به اين نتيجه رسيده است كه نمادهاي «شب پره ساحل نزديك» و «سيوليشه»، هر دو به موقعيتي يكسان يا مشابه كه در آن شخصي با گرايشهاي كمونيستي، به اميد رخنهكردن در خانه نيما، به شيشه اتاق وي ميكوبد، اشاره دارند. اين رويكرد به شعرهاي نمادين نيما، به هيچ وجه به معني انكار رويكرد مخاطب محور به متون ادبي نيست؛ و نگارنده حتي در مورد شعرهاي نمادين داراي پيامهاي اجتماعي ـ سياسي، تاويلهاي متفاوت را از ديدگاههاي مختلف ممكن ميداند.