در دستورهاي فارسي برخلاف مقولههاي دستوري «زمان» و «وجه»، به مقوله مهم «نمود» توجه کمتري شده است. طبق تعريف، کليه امکانات دستوري که براي بيان اين سه مقوله در زبانها مورد استفاده قرار ميگيرد، «معين» ناميده ميشود. معينها از رهگذر فرايند معينشدگي افعال قاموسي به وجود ميآيند. معينشدگي از انواع فرايند کلي دستوريشدگي است. معمولا امکانات دستوري حاصل از معينشدگي به صورت کلمه نقشي، واژه بست و وند تصريفي هستند. از ميان اين سه صورت، کلمات نقشي و واژه بستها در مقام افعال معين جاي ميگيرند. موضوع اصلي اين مقاله افعال معيني است که بيانگر مفهوم نمود هستند. در اين راستا نمودهاي ناقص، کامل، تقريب و آغازي مورد بررسي قرار ميگيرد. شواهدي که اينجا عمدتا از فارسي جديد ارائه ميکنيم مبين دو نکته بسيار مهم است: اول اين که فعل معين در عين حال ميتواند چند نقش دستوري داشته باشد، و دوم اين که دو يا چند فعل معين ميتوانند نقش دستوري يکساني داشته باشند.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
در شماره اول مجله فرهنگنویسی، آقایان سجاد آیدنلو، ابوالفضل خطیبی و علی اشرف صادقی در یادداشتهایی، با ارائه دلایل و شواهد مختلف، نظر خود را در مورد معنی و املاهای «یازگار» و «یادگار/یازگار» در نسخه بدلهای شاهنامه بیان داشتهاند. به لحاظ املایی نیز صادقی، با ارائه شواهدی از پهلوی و فارسی نو متقدم، صورت «یازگار» را صورتی اصیل دانسته است. به نظرنگارنده گفته اخیر تنها در صورتی میتواند صحیح باشد که صورت املایی «یازگار» را کلمه کاملاً متمایزی در نظر بگیریم که با «یادگار» و معناهای آن ارتباطی نداشته باشد. در این نوشته، سعی میکنیم با توضیح بعضی از تغییرات منظم آوایی/ واجی فارسی صحت این مطلب را ثابت کنیم.
فعل از عناصر اساسي ساخت جمله است و به همين دليل از دوران باستان تا کنون مورد توجه محققان بوده است. اين جزء در چارچوب نظريههاي زبانشناسي جديد نيز از جنبههاي مختلفي چون ـ معنا، نقش، و ساخت صرفي و نحوي مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است. یکی از نظریههای مهم درباره این عنصر، نظریه وابستگی است. نظریه وابستگی نسخههای مختلفی دارد، ولی نکته مشترک تمام آنها قلمداد نمودن فعل در مقام مهمترین جزء جمله است.