از گذشته بسيار دور، تحقيق و نگارش درباره اعجاز قرآن توجه دانشمندان بسياري را به خود جلب کرده است. مفسران و فقها و متكلمان و محدثان هر يك بر پايه ديدگاههاي خاص خود سالهايي از عمر خويش را صرف تحقيق و تدبر در اعجاز قرآن كردهاند و نتيجه پژوهشهاي خويش را به صورت كتابهاي مستقل و غير مستقل در اختيار امت اسلام قرار دادهاند. اما راهي كه در اين نوشتار در راستاي اعجاز قرآن در پيش گرفته شده، بررسي ساختار زباني آن است. با رشد و گسترش مباحث زبانشناسي در حوزههاي تئوري و کاربردي، دانشمندان جهان عرب نيز به ارزشهاي اين دانش پي برده و قوانين و شيوههاي آن را به دقت مورد بررسي قرار دادند. اما بيشتر اين تلاشها پيرامون متون شعري و نثري انجام ميشد و قرآن کريم به عنوان يک زبان از اين مطالعات زباني بويژه در زمينه زبانشناسي نوين بيبهره بود. در اين جستار تلاش ميشود تا از ديد زبانشناسي و تنها به عنوان يک متن زباني به قرآن کريم پرداخته شود. در تحليل يا تفسير زبانشناسي نميتوان قرآن را از يک جنبه زباني فهميد بلکه بايستي همه جنبههاي زباني را لحاظ کرد؛ و اين همان شيوه تحليل شمولي همه جانبه است. اما اين پرسش به ذهن ميرسد که آيا واقعا ميتوان از راه تحليل زباني به ارزش و مفاهيم بلند قرآني دست يافت؟ به ديگر سخن آيا ميتوان قرآن را به شيوه تحليل زبانشناسانه مورد بررسي قرار داد؟
از موضوعات مهم قرآن که نسبتا بخش عمده اى از آن را در بر مى گیرد موضوع «قصص» در آیات شریف الهى است که پیرامون زندگى رسولان و پیامبران و امت هاى آنان سخن مى گوید و بعضا زندگى فرد و یا افراد محدودى را نیز مطرح مى کند. اگر بخواهیم قرآن را به سه بخش تقسیم کنیم دو بخش نخست آن را «عقاید و معارف» و «قوانین و احکام» و بخش سوم آن را داستان هاى قرآن تشکیل مى دهد، و مى بینیم قصص قرآن در هر دو بخش سابق حضور دارد زیرا درگیرى و کشمکش هاى پیامبران با امت ها و اقوام خویش درباره معارف و احکام بوده است در این صورت از قصص به عنوان ابزار هدایت بهره گیرى شده و در خدمت عقاید و قوانین اخلاقى قرار گرفته است. یکى از ویژگى هاى قصص قرآن بیان اهداف آنهاست. انبیاى الهى، پاکترین، آگاه ترین و امین ترینِ افراد براى هدایت انسان بودهاند، از همینرو خداوند متعال آنان را برانگیخت و با عنایت هاى خویش همراه نمود تا با دلیل و برهان، مردم را از شرک به یگانه پرستى و از نادانى به معرفت و آگاهى سوق دهد و حیات طیبه را براى آنان به ارمغان آورد. زندگانىِ برگزیدگانِ حق، از تولد تا وفات، به ویژه در دورانِ ابلاغِ رسالت، با حوادث گوناگون و شگفت انگیز و نیز ناملایمات فراوانى همراه بوده است، ولى سرانجام کامیاب گشتند و پیام هاى خداوند متعال را به مردم رساندند. مطالعه این داستانهاى واقعى و اعجاب آور براى هر خوانندهاى درس آموز و عبرت انگیز است.در این کتاب، تاریخ انبیا با استفاده از منابع معتبر و به دور از خیال پردازى و افسانه سازى با قلمى شیوا نوشته شده است. قرآن کریم سرشار از قصص و گزارشهای تاریخی مربوط به امّتهای پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. با این حال، در قرآن مستقیماً اشارهای به تاریخ و تاریخنگاری نشده است و خود این کتاب مبتنی بر تاریخنگاری نیست. داستان حضرت سلیمان به دلیل گستردگی و تنوّع ماجراها، تأثیرات گوناگون و متفاوتی در متون ادب فارسی گذاشته است که آن را از داستان دیگر پیامبران ممتاز میکند. با وجود قدمت روایت این داستان در منابع آیین یهود، قرآن کریم، بهترین و نخستین منبع شاعران و عارفان برای استفاده بوده است. موضوعاتی مانند عدالت سلیمان، منطق الطّیر دانستن او، تسلّط بر دیوان و...از جمله روایات قرآنی داستان سلیمان است؛ ولی با این وجود ادیبان فارسی از روایت تفاسیر و کتب قصص انبیاء در مورد سلیمان (ع) که پُر از اسرائیلیات است، بـه دلیل شهرت و جذّابیّت این داستان ها تاثیر پذیرفته اند، برای نمونه؛ موضوع انگشتری سلیمان که مضمون های زیبایی از آن در ادبیّات فارسی، خصوصاَ متون عرفانی، خلق شده است.
در دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران این توفیق را یافته ایم که شهرداران و مسئولان خدمات به مردم، در کلیه سطوح لشکری و کشوری فراتر از وظایف عادی خود، گامهایی در راه اعتلای فرهنگ و اندیشه جامعه بر می دارند و با تلاشهای مناسب علمی و هنری، ایران را در جهان و در مقابل تاریخ سرافراز می کنند. امروز شایسته آن است که در روند تفکرات اسلامی و انقلابی ایران انسانهای لایق و برجسته تاریخ این مرز و بوم را به نسل خودمان و به جهانیان بشناسانیم و با برگزاری یادبودها و نوشتن مقاله و تهیه فیلمها بدین وسیله توطئه های امپریالیسم را در رابطه با محو فرهنگ جهان سوم خنثی نماییم؛ این خود انقلابی است در مسیر انقلاب اسلامی ایران......موضوع کتاب حاضر رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر است که شامل رجال فقه و حدیث و تفسیر، رجال حکمت و فلسفه و عرفان و تصوف است و توسط سیدمحمدباقر کتابی تالیف شده است.
نمادپردازی نزد تی. اس. الیوت کارکرد ویژهای دارد. الیوت زبان شعر را زبان ویژهای میداند که از تناقض، طنز، ابهام، اسطوره و نماد بهشیوهای بهره میجوید که تصویری عینی و محسوس بهدست دهد. این شیوه، همان کاربرد نماد در قالب نظریه بههمپیوستگی عینی است که نخستینبار، او آن را مطرح کرد. این نظریه ابعاد گوناگون دارد. جنبه نخست آن به شخصیتزدایی شاعر مربوط است که اساس و پایه مکتب نقد نو را تشکیل میدهد. دیگر، پیوند نزدیک آن با نماد است که آن را به مرزهای مکتب سمبولیسم نزدیک میسازد؛ و سوم، کاربرد سنّت در شعر است که بر جنبه نوکلاسیکی این نظریه نظارت دارد. ادونیس شاعر و منتقدی است که غیرمستقیم از نظریه او تأثیر پذیرفته است. این جُستار، نخست نظریه بههمپیوستگی عینی الیوت را تبیین میکند؛ آنگاه اصول و پایههای نظریه را نزد ادونیس بررسی کرده؛ به نمودهای عینی و واقعی آن میپردازد؛ در پایان آن دو را منتقدانی عینگرا و از پیشگامان مکتب نقد نو، معرفی کند.
ادبیات مقابلهای در مفهوم فراگیرش در بر گیرنده پیوند ادبیات با دیگر هنرهای زیباست. دیدگاههای نظریهپردازانی چون ارسطو و هوراس درباره گونههای هنر مبنای پژوهشهای مقابلهای و بررسی پیوند و همانندی میان هنرها شده است، و به ورود اصطلاحات تصویرپردازی و کندهکاری و مجسمهسازی در حوزه شعر انجامیده است. در این جستار به کاربرد هنر مجسمهسازی و کندهکاری در شعر پرداخته میشود، و مفاهیم بدیع برآمده از این پیوند به خواننده ارائه خواهد شد. بر این پایه به واکاوی دو قصیده أبو ریشه و کیتس با عنوانهای «معبد کاجورائو» و «گلدان یونانی» پرداخته، و مصادیق تأثیر و الهام را بررسی میکنیم.