«اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا» خال بعنوان نقطه سياه كه بر اندام پديد ميآيد، يا اصطلاح عرفاني كه عبارت است از نقطه حقيقي و نقطه وحدت، در آثار شاعران و نويسندگان پارسيگو، بسيار آمده و توجهي خاص بدان داشته اند. در اين مقاله، با عنايت به اينكه نگارنده، مدتي در شبه قاره هند حضور داشته و از نزديك، شاهد اعمال عبادي و رسيدن به مرحله «خال» در عبادتگاه هندوان بوده است، نكاتي را در خصوص خال بيان داشته كه مي تواند در فهم بيت ياد شده از حافظ كمك كند.
شرح غزلیاتی از حافظ که تقریرات استاد بدیعالزمان فروزانفر در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات در سال 1319 شمسی است و تحریر دکتر حسین بحرالعلومی، قسمت اول در مجله یغما سال بیستوسوم (1349) و سال بیستوچهارم (1350) انتشار یافت. سپس در مجموعه مقالات و اشعار استاد که به کوشش عنایتالله مجیدی در سال 1351 منتشر شد. این رساله شرح دو غزل خواجه است: 452 و 481 چاپ قزوینی و 443 و 472 خانلری. غزل اول در این شرح پانزده بیت و در قزوینی و خانلری چهارده بیت است و غزل دوم در قزوینی و خانلری هشت بیت و اینجا هفت بیت است. قسمت دوم در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران سال بیستودوم که به یاد استاد انتشار یافته و شامل غزل 218 قزوینی و 212 چاپ خانلری است.
گوته، اندیشمند و شاعر آلمانی و امرسن، شاعر ـ فیلسوف امریکایی، از جمله شاعرانی هستند که نه تنها در ادبیات ملی کشورشان، بلکه در ادبیات جهان نیز بسیار تأثیر کردهاند. وجوه مشابه فراوانی در نگرش و اندیشههای این دو شاعر به چشم میخورد که از مهمترین آنها علاقهمندی هر دو شاعر به حافظ و معرفی وی به ملتهای خود است. پژوهش حاضر، علاوه بر بررسی تأثیرپذیری گوته و امرسن از حافظ، تلاش هدفمندی را که این دو شاعر برای ایجاد اقبال ادبی حافظ در ادب غرب انجام دادهاند و چگونگی استقبال از شعر و اندیشه حافظ در ادبیات آلمان و امریکا را، براساس دیدگاه یکی از صاحبنظران ادبیات تطبیقی به نام پراور، بررسی میکند. در این پژوهش، ابتدا چگونگی آشنایی گوته با حافظ و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد شیفتگی او نسبت به این شاعر ایرانی ارائه خواهد شد. پس از آن چگونگی آشنایی امرسن با حافظ و نهایتاً تفاوت دیدگاههای گوته و امرسن نسبت به شناخت و پذیرش حافظ در ادبیات غرب بررسی میشود. انگیزه اصلی گوته در تقلید از حافظ یافتن طرحی برای عاشقانه سرودن بود، در حالی که امرسن در جستوجوی یافتن اندیشهای بود که علاوه بر ستایش زیبایی و آرامش، جوابگوی روح آزادیخواهی و استقلال فردی و هویت ملی جامعه معاصرش نیز باشد و به همین دلیل، شعر حافظ را، هماهنگ با فرهنگ و ملیت خود، به امریکائیان معرفی کرد. حاصل تلاش این دو، موجب اقبال یافتن حافظ، در مسند اندیشه جهانی، در فرهنگ و ادب غرب شد.
این کتاب با عنوان «تاریخ ادبیات افغانستان در ادوار قدیمی» برگرفته از جلد سوم دایرةالمعارف آریانا است که بدون دخل و تصرف در متن و شیوه نگارش، با رفع پارهای از اغلاط چاپی، نگارشی و اشتباهات مشهود منتشر شده است. منابع اصلی این دایرةالمعارف، لغتنامه دهخدا و ترجمه عربی دایرةالمعارف اسلام بوده است. مباحث تاریخ ادبیات افغانستان در این کتاب ذیل نه قسمت که به حصهها تقسیم و شامل عناوین جداگانه میباشد، آورده شده است.
شرف الدین علی بن شمس الدین علی یزدی، معروف به «مخدوم» و متخلص به «شرف»، از جمله شاعران و نویسندگان و مورخان و علمای مشهور نیمه دوم قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم هجری قمری بوده است. روزگار جوانی او به کسب علوم سپری شده است و اطلاعات وسیع علمی و ادبی او را ـ چه از نظر گستردگی اطلاعات و چه از نظر تنوع تألیفات ـ میتوان در آثارش به روشنی دید. محمد مستوفی، در کتاب تاریخ یزد (جامع مفیدی) ضمن بیان شرحمفصلی از زندگی وی، او را اشرف فضلا و الطف علمای دوران خود میداند که همواره در عراق و فارس، نزد سلاطین، معزز و محترم بوده و مدتی ندیم شاهرخ میرزای تیموری بوده که از طرف وی، به لقب «مخدومی» ملقب گردیده است.