در اين مقاله نخست از حروف ربط همپايگي و انواع ساخت همپايگي و پيشينه مطالعات آن در زبان فارسي بحث شده است، سپس رويکرد چندهستهاي و رويکرد حرف ربط همپايگي به مثابه يک هسته نقشي مورد مطالعه قرار گرفته و به نارسائيهاي انگاره مشخصگر ـ هسته ـ متمم و افزودگي براي ساخت همپايگي اشاره شده است. در رابطه با نوع و بنيان همپايهها تصريح ميشود که همپايگي در هر سطحي حتي در سطح پايينتر از واژه نيز امکانپذير است. بخش پاياني اين مقاله نيز به شرح همپايگي به منزله حاصل از فرايند ادغام خالص به عنوان رويکردي نوين در ساخت همپايگي پرداخته شده است. بر اساس اين رويکرد، همپايگي در هر سطحي ميسر است و در تبيين دادههاي زبان فارسي رويکرد اخير ميتواند کارآمد باشد.
دکتر طلعت بصاری (قبله) شاعر، مولف، پژوهشگر، استاد دانشگاه و متخصص در شناخت شاهنامه، دارای مدرک دکترا در ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، نخستین زن ایرانی بود که به عنوان معاون دانشگاههای سراسر ایران (دانشگاه جندی شاپور) برگزیده شد. دکتر بصاری در سال ۱۳۴۶خورشیدی در پی فراغت از تحصیلات دانشگاهی کتاب دستگاهها و آهنگهای موسیقی ایرانی و نام سازهای ایرانی را به وسیله کتابخانه طهوری منتشر کرده است. وی ابتدا دستور زبان فارسی را برای دانشجویان مدرسه عالی دختران تالیف کرده و سپس کتاب دستور مختصر زبان فارسی را برای دبیرستانها به چاپ میرساند که همین کتاب میباشد.
این کتاب دستور زبان فارسی که برای دانشآموزان سالهای سوم و چهارم دبیرستانها تألیف شده، مشتمل بر مباحثی به این ترتیب است: مبهمات، ادوات پرسش، عدد، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، اصوات، جمله و .... .
هدف از نگارش اين مقاله، بررسي زبان شناختي استعاره جهتي در قرآن با توجه به رويكرد نظريه معاصر استعاره است. اهميت اين تحقيق در اينجاست كه استعاره بخش مهمي از ارتباطهاي گفتاري و كلامي را تشكيل ميدهد و آن قدر طبيعي وارد زندگي ما ميشود كه ممكن است در عمل جلب توجه نکند. استعاره در زبان دين نيز كمتر از ساير صورتهاي زباني نيست. در استعارههاي جهتي، نظامي کلي از مفاهيم با توجه به مفاهيمي از نظامي ديگر سازمانبندي ميشود. استعارههاي جهتي، مفاهيم را با اعطاي صورت مکاني در جهات متقابل به يکديگر مرتبط ميکنند. اين جهتهاي مکاني، قراردادي يا دلبخواهي نيستند؛ بلکه بر مبناي تجربههاي فيزيکي و فرهنگي انسانها شکل ميگيرند. وظيفه اين نوع استعارهها بيش از هر چيز، برقراري انسجام در نظام مفهومي ماست. تقابلهاي «بالا يا پايين، جلو يا پشت، راست يا چپ، مرکزي يا حاشيهاي، درون يا بيرون» همه از اين دست است. اين جهتهاي فضايي يا مکاني با تصوير فضاي هندسياي که در ذهن به وجود ميآورند، مفهومي جديد و در نتيجه درکي جديد ميآفرينند.
تحقیق حاضر با اتخاذ روش تحلیلی ـ توصیفی و تبیین برخی از ویژگیهای فعال آوایی و فرایندهای واجشناختی گویش مازندرانی میپردازد. منظور از فرایندهای فعال، فرایندهای واجی از قبیل فرایند تشدید عارضی، همگونی و تضغیف یا نرمشدگی است. گویش مازندرانی در حاشیه سواحل جنوبی وجنوب غربی دریای خزر رایج است. از دیگر گویشهای خزری میتوان گیلگی، تالشی، تاتی و سمنانی را نام برد. در گردآوری دادههای این تحقیق، دادههای زبان پهلوی از فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته دیوید نیل مکنزی و ترجمه مهشید میرفخرایی و دادههای زبان مازندرانی مبتنی بر تحقیق میدانی نگارنده است که خود گویشوار این گویش است.