در دیدگاه نشانه ـ معناشناسی گفتمانی که فرآیند تولید معنا با شرایط حسی ـ ادراکی پیوند میخورد، سیر حضور نشانه از حالت مکانیکی و ثابت خارج شده و تابع فرآیندی پویا، زنده و حسی ـ ادراکی میگردد. در واقع، نشانه پدیداری شده، از شکل معمولی، رایج و تکراری به نشانهای نامعمول، نو و نامنتظر تبدیل میشود و بدین صورت، سیالّیت معنا را تضمین میکند. مقاله حاضر در نظر دارد با مطالعه فرآیند گفتمانی شعر "مانلی" در ابعاد حسی ـ ادراکی، عاطفی و زیباییشناختی، چگونگی تولید جریان معنا و شکلگیری بستری که سیالّیت نشانه و معنا را در گفتمان نیما موجب میشود را بررسی نماید. همچنین نشان خواهیم داد که مانلی ـ نشانه چگونه با قرار گرفتن در یک فضای تنشی و شرایط عاطفی به یک نشانه خاص تبدیل شده و از مسیر همیشگی خود خارج میشود، طغیان میکند و دچار یک تکانه نشانهای گشته و جریانی زیباییشناختی را میآفریند.
خوشبختانه مدّتی است که در نشریات پژوهشی ادبی کشور بخش «نقد» ـ که غالباً نقد کتاب یا مقاله است ـ پررنگ شده ـ است. این حرکت و توجّه به نوبه خود درخور تحسین است، امّا کافی نیست. نقد را نمیتوان به نقد کتاب و بعضاً مقاله محدود کرد، چراکه گستره نقد تمامی فعّالیتهای علمی را شامل میشود. بررسی فعّالیتهای علمی مانند همایشها، نشستها و حتّی سخنرانیها میتواند به نشاط و پویایی در عرصه علمی و پژوهشی کمک شایانی کند. نقد و بررسی همایشهای علمی و مجموعه مقالات آن که تأثیر گستردهای در عرصه پژوهشی دارد میتواند این فعّالیتها را از رخوت و ایستایی برهاند. این نوشتار گامی است هرچند کوچک در این راستا که به نقد و بررسی مجموعه مقالات یکی از همایشهای سالهای اخیر میپردازد. درباره پدر شعر نو کتابها و مقالات متعدّدی نوشته شده است. از منابعی که در بررسی نیما مفید خواهد بود مجموعه مقالات دومین همایش نیماشناسی است. این مجموعه موضوعات بسیار متنوّع و نوآورانهای را در نیماشناسی دربرمیگیرد. نوشتار پیشرو پس از اشاره به محاسن این مجموعه پربار به بررسی مشکلات آن میپردازد و بر آن است تا از این رهگذر به برخی اشکالات اساسی پژوهشهای ادبی اشارهای کند.
مطالعه نشانه در گذر از رويکرد ساختارگرايي سوسوري و سپس نظام گفتمان روايي گريماسي وارد حوزه جديدي شد که نشانه ـ معناشناسي گفتماني ناميده ميشود. در حالي که جريان اول مبتني بر رابطه تقابلي صرف ميان قطبهاي معنايي از پيش تعيين شده و جريان دوم برنامهگرا و بر مبناي تغيير از وضعيت اوليه به ثانويه بود، اين رويکرد نو با تاثيرپذيري از دادههاي مربوط به علم پديدارشناسي و به کارگيري ديدگاه هستي مدار، دريچهاي بديع در مطالعات زبانشناسي و نشانهشناسي ميگشايد. در اين رويکرد، فرآيند توليد معنا با شرايط حسي ـ ادراکي پيوند خورده و نشانهها همراه با معنا، به گونههايي سيال، پويا، متکثر و چندبعدي تبديل ميشوند. پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن مطالعه فرآيند گفتماني شعر «پي دارو چوپان» نيما در ابعاد حسي ـ ادراکي، عاطفي و زيباييشناختي، چگونگي توليد جريان سيال معنا و عناصر اصلي و دخيل در آن را بررسي کند. اين مقاله همچنين در پي نشان دادن اين موضوع است که تکثر روايي و تکثر ارزشي در شعر نيما چگونه باعث ايجاد فضاي تنشي و سياليت گفتمان ميشود و نيز اين فضاي تنشي به چه شکلي جريان حسي ـ ادراکي، عاطفي و زيباييشناختي را ايجاد و هدايت ميکند.
مطالعه نشانه در گذر از رويکرد ساختارگرايي سوسوري و سپس نظام گفتمان روايي گريماسي وارد حوزه جديدي شد که نشانه ـ معناشناسي گفتماني ناميده ميشود. در حالي که جريان اول مبتني بر رابطه تقابلي صرف ميان قطبهاي معنايي از پيش تعيين شده و جريان دوم برنامهگرا و بر مبناي تغيير از وضعيت اوليه به ثانويه بود، اين رويکرد نو با تاثيرپذيري از دادههاي مربوط به علم پديدارشناسي و به کارگيري ديدگاه هستي مدار، دريچهاي بديع در مطالعات زبانشناسي و نشانهشناسي ميگشايد. در اين رويکرد، فرآيند توليد معنا با شرايط حسي ـ ادراکي پيوند خورده و نشانهها همراه با معنا، به گونههايي سيال، پويا، متکثر و چندبعدي تبديل ميشوند. پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن مطالعه فرآيند گفتماني شعر «پي دارو چوپان» نيما در ابعاد حسي ـ ادراکي، عاطفي و زيباييشناختي، چگونگي توليد جريان سيال معنا و عناصر اصلي و دخيل در آن را بررسي کند. اين مقاله همچنين در پي نشان دادن اين موضوع است که تکثر روايي و تکثر ارزشي در شعر نيما چگونه باعث ايجاد فضاي تنشي و سياليت گفتمان ميشود و نيز اين فضاي تنشي به چه شکلي جريان حسي ـ ادراکي، عاطفي و زيباييشناختي را ايجاد و هدايت ميکند.