کتاب حاضر مقالاتی است درباره تجلی عرفان در اشعار شاعران مختلف. توجه نویسنده در این کتاب به اندیشههایی است که از دوران پیش از اسلام تاکنون ذوق سخنگستران و متفکرین ایرانی را برانگیخته و توجه به جهان حقایق و کوشش آدمی برای وصول به حقیقت مطلق است که ادبیات ایران مظهر و جلوهگاه آن بوده و افکار بلند عرفای بزرگ ما جهان بشریت را مسحور و مفتون کرده است. کوشش نویسنده در این بوده که خبری از این سیر روحانی و آن مستی معنوی که مرد عارف بدان محشور بود را به شیفتگان آثار گرانبهای فارسی برساند. عرفان و ذوق ایرانی، مجدود بن آدم سنایی، شیخ فریدالدین عطار، مولانا جلال الدین محمد، فخرالدین عراقی، شمس الدین محمد حافظ، نورالدین عبدالرحمن جامی، باباطاهر عریان، شاه نعمت الله، هاتف اصفهانی، عبرت نائینی، حاج میرزا حبیب خراسانی، شیخ ابوسعید ابوالخیر، خواجه عبدالله اناصری و صفی علیشاه شاعران و عرفایی هستند که در این کتاب درباره آنها بحث و بررسی شده است.
یکی از بهترین روشهایی که تا امروز در جهان برای بیان احساسات، اعتراضات و بیان موضوعات دیگر خلق شده «شعر» است. دنیای شعر دنیای لطیف، ساده و دوستداشتنی است. حرفی که با عروض خاصی بر دل مینشیند. ادبیات معاصر ایران در دل تاریخ خود نویسندگان و شاعران پرآوازه زیادی داشته است که هرکدام از آنها سبک و طبع متفاوتی داشتهاند. «سیمین بهبهانی» شاعر نامدار ایرانی در کتاب «یاد بعضی نفرات» از شاعران و نویسندگانی که در دوره او میزیستهاند، نوشته است. این کتاب شامل خاطرات، مقالات، مصاحبهها و دیدارهای اوست. کتابی که اگرچه تنها یک کتاب است اما خواننده را با چندین کتاب و چندین نویسنده آشنا میکند. در این اثر گوشههایی از زندگی، احوال و آثار برخی افراد همچون «منوچهر آتشی»، «هوشنگ ابتهاج»، «احمدرضا احمدی»، «پگاه احمدی»، «مهدی اخوان ثالث»، «پروین اعتصامی»، «قیصر امین پور»، «گلی ترقی»، «صادق چوبک»، «سهراب سپهری»، «همایون شجریان»، «شیرین عبادی»، «فروغ فرخزاد»، «فریدون مشیری» و «عباس معروفی» را در قالب خاطرات، دریافتها و برداشتهای شاعرانه شرح داده شده است. وی در ابتدای این مجموعه با لحنی شاعرانه به برخی خردهها در باب شعر خود پاسخ میگوید و طی آن, به این موضوعات اشاره میکند : زمان و شعر, انسجام در شعر امروز و شعر سنتی, ارزش طنین واژهها, ارزش تشکل واژهها, زبان شاعر, تصویر, شعر کم تصویر و تصویر کنایی. سیمین بهبهانی علاوه بر اینکه در شاعری استاد بود، در نثرنویسی و خاطرهگویی نیز تبحری ویژه داشت. او هم شعر اجتماعی میسرود و هم شاعری اجتماعی و پر حشر و نشر بود. او در این کتاب گوشههایی از زندگی، احوال و آثار برخی شعرا و نویسندگان معاصر را ـ بعضا در قالب خاطرات و دریافتهای شاعرانه ـ به دست میدهد. سیمین بهبهانی درباره این کتاب مینویسد: «بیشترینه نوشتههایم در این مجموعه، حاصل دقت در آثار و احوال یاران و عزیزان و شناخت رفتار و گفتار ایشان بوده و به خاطره همنشینی با آنان در آمیخته، و کمتر فصلی است که از این گونه حال و حکایت بیبهره مانده باشد. اسلوب نگارش یادگزارهها گاه ساده است و گاه پیرایهمند: نظر به موقعیت و احوال خودم، از هر دو شیوه بهره گرفتهام. این حقیقت را هم هیچگاه فراموش نکردهام که هر هنرمند، در آنچه میآفریند، بازتابی از چند و چون روان و ضمیر خویش دارد. از اینروست که ضمن اندیشیدن درباره هر اثر، به خلق و خوی آفریندهاش هم توجه داشتهام.... ...آتشی هیچگاه با تهران، با آدابورسوم ساختگیش، با خندهها و تعارفهای مصلحتیش، با زندگی ی «بی تنور» و «بیبوی نان گرم» انس کامل نگرفته است. در این شعر، اما، یکباره بدگمانی و بیزاری به گونهی حیلهگری پلید، که عمری «مصراع آخرینش را در تیررس نشسته است»، چهره مینمایاند. گویا انگیزهی گریز از تهران، تهرانی که بهترین سالهای جوانی او را مصروف خودکرده است، با همین شعر در او بیدارمیشود، گرچه پیش از این هم این انگیزه، گیج و گم، در پاری از شعرهای پیشینش رخ مینموده است. باز هم یادآور میشوم: آتشی خود به من گفته است که شأن شعر را فراتر از پرداختن به حوادث روزمره و جزئی میداند. اگر در شعرش به دنبال نشانههایی از این قبیل بگردی، هرقدر هم که دوستت بدارد، روی ترش میکند و به نفی و انکار میکوشد؛ باشد. اختلاف من و آتشی همین جاست. من به ملموسترین حوادثی که با سرنوشت وطنم، هموطنم، جهانم و کل کرهی ارض بستگی دارد میاندیشم و آتشی به چیزی فراتر از اینها که از حیطهی تصور من بیرون است. داستان رایجترین و بزرگترین گرفتاری ی کشور ما با طنزی عجیب در این شعر مطرح میشود. ایجاز به حدی ست که گویی شعر فقط با علائم کلیدی پیش میرود: چشم شیشه بی، کلاه شاپو، حضور شکاک کشتی، وجود سامسونیت پرتخیل مشکوک، شکستن ایمان و چند واژهی دیگر طرح کلی داستان را میریزد و دنبالهاش را باید خودت در ذهنت کامل کنی و سرانجام ریش بندر و آن تیزهای بیآزرم. اگر باید خواننده را در لذت ساخت و پرداخت شعر سهیم کنی، اینگونه باید باشد، نه آنکه باد به دستش بدهی و بگویی بباف.اگر آتشی بار دیگر بگوید که من به مسائل جزئی بیاعتنا هستم، این شعر را پیش رویش میگذارم. اين تاریخ ماست. بازگوی علت فقر و بینوایی ی ملت ماست. تأسفی ست برحقی که «بیگانه» از ما پایمال میکند و خیانتی که «خویش» بر ما روا میدارد؛ و اگر از غفلت بیدار نشویم، وای بر ما! آتشی بیگمان شاعری ست که روی به اعتلا دارد و هرگز راه نشیب نپیموده است. مقایسهی شعرهای نخستین و فرجامین این کتاب گواه همین مدعاست. پرکار است و در میان کارهایش، متعالی فراوان است و متوسط نیز. گاه به اطناب میگراید، اما آنجا که به ایجاز میپیوندد محشر میکند: خانهات سرد است؟ خورشیدی در پاکت میگذارم و برایت پست میکنم. ستارهی کوچکی در کلمه یی بگذار و به آسمانم روانه کن.
این اثر مجموعه ای است شامل بیست مقاله به قلم استاد عبدالحسین زرین کوب که هر مقاله به یک شاعر اختصاص دارد. از رودکی شروع می شود در ادامه به فردوسی، فرخی، منوچهری، ناصر خسرو، مسعود سعد، خیام، سنایی، انوری، خاقانی، نظامی، عطار، مولوی، سعدی، امیر خسرو دهلوی، ابن یمین، حافظ، جامی و صائب می پردازد و در نهایت به بهار ختم می شود.این مقالات به صورت مختصر اما نه با نادیده گرفتن مطالب حیاتی بلکه گزینش صحیح از میان آنان به نگارش درامده است و همین عامل اثر را برای علاقه مندان به آشنایی با شعر فارسی چه خواننده ی مبتدی و چه حرفه ای جذاب کرده است. او با استفاده از نسخه های موجود آثار و تذکره های نوشته شده درباره ی این شاعران و با نظر به شرایط سیاسی اجتماعی دورران حیات شان به بررسی اشعار و زندگی آنها می پردازد. با کاروان حله کتابی است که می تواند شناخت ما را از این بزرگان و آثارشان ارتقا ببخشد.
روز سه شنبه چهارم مهرماه 1323 آقای پرفسور استیون رانسیمان در انجمن فرهنگی ایران و انگلیس در باب نفوذ ایران در تمدن اروپا در قرون وسطی سخنرانی کردند. پرفسور نامبرده از دانشگاه کمبریج باخذ دو گواهی نامه لیسانس نائل آمده و از سال 1927 تا 1938 عضویت پیوسته ترینی تی کالج را داشته و از سال 1932 تا 1938 در دانشگاه کمبریج دانشیار بودهاست. در هنگامی که پرفسور رانسیمان در دانشگاه کمبریج بودند مرحوم پرفسور ادوارد براون که بسیاری از خاورشناسان و دیگر دانشمندان مرهون تشویقات وی در ایرانشناسی بوده اند ذوق ایشان را نسبت به ایران برانگیخته و از آن پس همواره به تحقیق و استقصا در آثار هنری این سرزمین پرداخته اند... پس از پایان سخنرانی پرفسور رانسیمان بانو لامبتن ضمن تشکر از سخنران اظهار داشتند "سخنرانی پرفسور رانسیمان توجه شنوندگان را به مسائل مربوط به تاثیر اجتماعات در یکدیگر جلب کرده است زیرا ایشان نشان دادند که سرچشمه ذوق هنرمندان بیزانتن را در بسیاری از افکار و نقشه ها باید در خاور جستجو کرد. سخنرانی ایشان این نکته را آشکار ساخت که اهمیت تاریخ هنرهای زیبای دوره ساسانی بیشتر در تاثیری است که آن هنرها در صنایع ظریفه بیزانتن داشته است"
نزدیکترین مفهومی که برای این کلمه یونانی در زبان فارسی می توان یافت "کارکرد" است و برای کلمه تیاتر نیز "نمایشگاه" یعنی انجا که مردم چیزی می بینند مناسب خواهد بود. این دو کلمه ما را به یک حقیقتی راهبردی خواهد نمود و آن اینکه "درام" با عمل و حرکت آغاز شده و همه جا کردار را مقدم بر گفتار داشته است. زیرا در آن نخست رقص و پای کوبی و از آن پس سخن گفتن و مکالمه پیش می آید یا اول بدن در جنبش و تلاش می افتد و بعد روح و اراده ما به حرکت و کوشش شروع می کند. شک نیست که با گردش ایام در کیفیت درام تطور و تغییری ایجاد شده و امروز می توان درام های مربوط به روح را که جنبش و حرکت جسمانی آن نهایت مختصر است مشاهده کرد و یا احیانا دارم هایی را که هرگز نمی توان به نمایش آنها اقدام نمود......