با توجه به تأثیر اساطیر آسیای غربی بر بنیاد اسطورههای هند و ایران، این پژوهش کوشیده یکی از این اسطورهها ـ اسطوره تپه گوز ـ را با اسطوره ضحاک در شاهنامه حکیم فردوسی تطبیق دهد و به مقایسه آنها بپردازد. تپه گوز، هیولایی است روئینتن و آدمخوار که داستان هشتم مجموعه دده قورقوت ـ کهنترین اثر حماسی اوغوزها ـ را به خود اختصاص داده است. این داستان شباهتها و تجانسهای بیشماری با داستان پادشاهی ضحاک در شاهنامه حکیم فردوسی دارد. اگرچه در مورد پیوستگیها و ارتباط متنی شخصیتها و داستانهای شاهنامه فردوسی با اسطورههای ملل گوناگون تحقیقات دامنهداری انجام شده، اما به نظر میآید در هیچ مقالهای به پیوستگیهای بینامتنی داستان ضحاک و تپه گوز اشارهای نشده است. این مقاله کوشیده تا تجانسها و مناسبتهای این دو اثر را با رهیافت بینامتنی و آرای کسانی چون ژولیا کریستوا، میخائیل باختین، رولان بارت، هارولد بلوم، ژرار ژانت و تزوتان تودوروف تبیین و بررسی کند.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
فردوسی سخن سرای شهیر ایران، نخستین بار داستان ضحاک و کاوه آهنگر را با بیانی شیرین در شاهنامه به رشته نظم کشیده است. فردوسی تمام داستان را در هفتصد بیت خلاصه کرده و از این داستان به شیوه مخصوص خود در مسایل اجتماعی نتیجه گیری نموده است. فردوسی در داستان کاوه و ضحاک دقیقا تشریح میکند که نخست ضحاک برای رسیدن به مقام پادشاهی پدر خود را کشت و سپس در طی سالیان دراز به قتل و غارت و بیدادگری پرداخت و سرانجام چون مردم از مظالم او و اطرافیانش به ستوه آمده بودند به رهبری کاوه آهنکر قیام کرده حکومت جابرانه اش را سرنگون ساختند...
استاد محمدرضا شفيعي کدکني، محقق، منتقد و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي، از شاعران موفق و صاحب سبک نسل دوم شعر نيمايي به حساب ميآيد. او تاکنون با انتشار 12 دفتر شعري که در قالب دو مجموعه آيينهاي براي صداها و هزاره دوم آهوي کوهي به چاپ رسانده، برگي از دفتر قطور شعر معاصر را به خود اختصاص داده است. اين پژوهش ميزان اثرپذيري اشعار شفيعي را از آثار قدما مورد بررسي قرار داده است. برخي از منتقدان معتقدند که شفيعي بيشتر شعرساز ماهري است تا يک شاعر، چراکه اشعار او از مضامين، ترکيبات، واژگان و صورخيال تکراري و قدمايي پر است. يافتههاي تحقيق بيانگر اين واقعيت است که هرچند رگههاي ژرفي از سرودههاي بزرگاني چون حافظ، مولانا، سعدي، رودکي و ... و نيز نشانههايي از شعر شاعران معاصر همانند اخوان ثالث، شاملو و ... در اشعار او ديده ميشود، اما خلاقيت شفيعي در اين بين نقشي مضاعف عمل کرده، چنان که او را از ورطه تقليد صرف رهانيده است و اين انتقاد جز در مواردي نادر بر قامت اشعار او راست نميآيد.